او برای الهه پیشکشی کرد و در مورد چهار ودا بحث شد.257.
تمام وداها را می خواند،
تلاوت تمام شروتی ها برای آن سانیاس در محل مناسب اجرا شد
او یک تمرین کننده عالی یوگا است
تمرینات عالی یوگا برگزار شد و فضای جدایی حاکم بود.258.
شش شسترا مورد بحث قرار گرفته است،
وداها را می خواند و می پرستد،
بزرگ به سکوت افتخار می کند
در مورد شش شستراس بحث شد و تلاوت وداها و سانیاسی ها سکوت زیادی برقرار کرد.259.
دات جلو رفت،
سپس دات جلوتر رفت و با دیدن او گناهان فرار کردند
(او) دوشیزه ای را دید
آنجا دختری بود که سه عالم را مبارک می کرد.260.
(داتا) مجرد بزرگی است،
شرستا حجت دین است.
در دست او (دختر).
این اقتدار دارما و مجرد بزرگ عروسکی در دست او دید.261.
(او) با او بازی می کند.
(با او) چنین علاقه ای هست
که (او) برای نوشیدن آب نمی آید
با آن بازی می کرد و آنقدر دوستش داشت که آب می خورد و به بازی ادامه می داد.262.
ساکت بزرگ (داتا) به آنجا رفت
و (آن کودک) را زیر نظر آورد.
(اما آن) کودک (آن را ندیده است).
همه آن یوگیهای سکوتپرست به آن طرف رفتند و او را دیدند، اما آن دختر آنها را ندید و دست از بازی برنداشت،263.
داتا (آن دختر) را دید،
دندان های دختر مانند گلدسته گل بود
او کاملاً غرق بازی بود،
او مانند خزنده ای که به درخت چسبیده است غرق در شادی بود.264.
سپس دات راج رفت و او را دید
و او را به عنوان گورو گرفت (و گفت)
در ماها مانترا (inj) باید غوطه ور شود
سپس دات، با دیدن او، او را تحسین کرد و او را به عنوان استاد خود پذیرفت، در مانترای بزرگ او غرق شد.265.
او به گورو معروف شد.
او او را به عنوان گورو خود پذیرفت و به این ترتیب، مانترا را پذیرفت
دوازدهمین گنج از گورو
به این ترتیب، دات دوازدهمین گورو خود را پذیرفت.266.
رونجون استانزا
تصویر کودک را دیدم
زیبایی آن دختر بی نظیر و شگفت انگیز بود
(او) شکل شگفت انگیزی داشت،
حکیم او را دید.
بارها و بارها (به او) نگاه کرد،
شناخته شده،
از صمیم قلب بدانید
سپس او را بارها و بارها به طرق مختلف دید و کیفیت او را در ذهن و جسم خود پذیرفت.268.
او را گورو کرد،
خیلی بیشتر شد.