(جنگجویان) در نبرد می جنگند.
جنگجویان فریاد زدند، اسبها رقصیدند، جنگجویان مردند و ارواح و غیره خوشحال شدند.371.
رزمندگان کشته می شوند.
افراد ترسو فرار می کنند.
شاه دراز کشیده است.
جنگجویان کشته میشدند و ترسوها شروع به فرار کردند، شاه نیز بر سر مخالفان افتاد و آلات موسیقی جنگ نواخته شد.372.
(در حین رقص هوورها) ریتم در حال شکستن است.
(از تفنگ) آتش.
(آنهایی که) دارای فلش هستند،
شمشیرها شکستند و آتش ها شعله ور شد، با زدن تیر جنگجویان به این طرف و آن طرف می دویدند.373.
الهه داره خوشحال میشه
و جادوگر در آسمان است.
ترس و جنگ ارواح زمین
با دیدن جنگ، الهه کالی نیز در آسمان، بهیراو و ارواح و غیره نیز در میدان جنگ خوشحال شد.374.
دوره
شمشیرها شکسته شده اند، بسیاری از (قهرمانان) غنائم، بسیاری از زره ها شکسته شده اند.
شمشیرها شکستند و بسیاری از سلاح ها تکه تکه شدند، آن جنگجویان که جنگیدند، تکه تکه شدند و در نهایت فقط پادشاه زنده ماند.375.
PANKAJ VAATIKA STANZA
با کشته شدن ارتش، پادشاه بسیار مضطرب شد.
با انهدام لشکر خود، شاه به شدت آشفته جلو رفت و به جبهه آمد
خلع سلاح در ذهن بسیار عصبانی شد
در ذهنش به شدت عصبانی شد و برای مبارزه به جلو رفت.376.
(او) سپس با انواع سلاح ها ضربه زد.
او با بردن سایر نیروهایش به طرق مختلف ضرباتی وارد کرد