او قبلاً آنها (عاشقان) را بسیار دوست داشت.
او عاشق بسیاری از شخصیت های سایه بود که نمی توانستند این زن احمق را درک کنند.(14)
دوهیرا
او با دیگران عشق ورزی می کرد اما همسرش را به عنوان یک عوضی محکوم می کرد.
و آشکارا اعلام کردند که او فقط یک پسر می خواهد که خداوند به او بدهد.(15)
چوپایی
شاه تمام این رازها را در ذهن خود فهمید.
راجا در واقع همه این اتفاقات را می دانست اما زن احمق تشخیص نداده بود.
راجا در واقع همه این اتفاقات را می دانست اما زن احمق تشخیص نداده بود.
خود راجا بسیاری از خانم های دیگر را دعوت می کرد تا با آنها عشق بازی کنند.(16)
دوهیرا
زنی که شوهرش او را به رختخواب دعوت نمی کند، بد بخت است.
و مردی که همسرش بستر دیگری را می پرستد، بدبخت است.(17)
چوپایی
او راز احمقانه زنانه را درک نکرد.
احمق (رانی) اهمیتی نداد و به هدر دادن مال ادامه داد.
او به عشق او اعتقاد نداشت
او احترام زیادی برای او قائل نبود، اما وقتی با او برخورد کرد، رفتار دیگری از خود نشان داد.(18).
آریل
"گوش کن، راجا من، یک زن بسیار فرخنده است،
با عشق ورزی با او تسکین می یابد،
اگر با چنین زنی روبرو شد، نباید رها شود.
(ممکن است) یکی مجبور شود زن خود را رها کند. (19)
چوپایی
"کسی که عاشق عشق ورزی شود مورد لطف قرار می گیرد،
«و مال را به اشکال مختلف میریزد.
«نباید به کسی که نمی تواند مالکیتش را داشته باشد افراط کرد،
«وَ الَّذِي أَنْ يَعْلَيْهِ مِنْ يَعْلَيْهِ» (20).
دوهیرا
تو راجا هستی، زن گلی شکفته است،
بدون هیچ قید و شرطی، شیره عشق آنها را می چشید.(21)
چوپایی
اونی که میخوای رو میارم
هر کس را که بخواهی، میتوان آورد تا تو را خوشحال کند.
با او در حد خشنودی باشید.
"شما عمیقاً از رابطه جنسی با او لذت می برید و به سخنان بزرگ من توجه می کنید." (22)
"شما عمیقاً از رابطه جنسی با او لذت می برید و به سخنان بزرگ من توجه می کنید." (22)
او همینطور با راجا صحبت می کرد و در ذهن رانی (همسر) آشفتگی ایجاد می کرد.
او همینطور با راجا صحبت می کرد و در ذهن رانی (همسر) آشفتگی ایجاد می کرد.
با گفتن به او، "اگر از طناب ما بیرون بیاید، فقط در این صورت می تواند با زن دیگری رابطه جنسی داشته باشد."(23).
دوهیرا .
مزدوران راجا نگران شدند و تأمل کردند:
که راجا غذا نمی داد، بلکه رانی مال را ضایع می کرد.(24)
چوپایی
پادشاه یک روز ملکه را صدا زد
راجا یک روز رانی را صدا کرد و غذا و شراب را سفارش داد.
شاه شراب زیادی نوشید،
راجا زیاد نوشید اما رانی کمی آب دهانش را قورت داد.(25)