و زن قبل از همه دوست را حذف کرد. 12.
در اینجا سیصد و پنجاه و هشتمین چاریترا مانتری بوپ سامبد از تریا چاریترا از سری چاریتروپاخیان به پایان می رسد، همه چیز فرخنده است.358.6565. ادامه می یابد
بیست و چهار:
ای راجان! به شخصیت دیگری گوش دهید،
ترفندی که زن با آن از شر مرد خلاص شد.
شهر بزرگی در شرق کشور وجود داشت.
(او) در میان آن سه نفر مشهور بود. 1.
پادشاه آنجا شیوا پراساد بود.
(او) همیشه فقط در (عبادت) شیوا غرق بود.
نام همسرش بهوان دی (دی) بود.
او یک دختر به نام من محینی داشت. 2.
قبلاً شاه مادر ظهیرا پیر بود،
که پروردگار پوراس او را می پرستید.
یک روز پادشاه به آنجا رفت.
دختر و زن (هر دو) را با خود برد. 3.
قاطعانه:
دختر پادشاه مردی را دوست داشت.
سخی را فرستاد و او را به آنجا خواند.
راج کوماری در آنجا با او بازی کرد.
خندید و کنارش نشست. 4.
چورما که پادشاه برای پیر درست کرده بود،
راج کوماری مقدار زیادی بانگ را در آن مخلوط کرد.
همه صوفیان (زاهدان) پس از خوردن آن دیوانه به زمین افتادند.
(به نظر می رسید) انگار همه بدون بازی st.5 مرده اند.
بیست و چهار:
تمام سوفی ماتولا شد،
گویی قهرمانان در میدان نبرد مرده دراز کشیده اند.
راج کوماری از این فرصت استفاده کرد
و بلند شد و با پرتام رفت. 6.
نه سوفی چشمانش را باز نکرد. (به نظر می رسید)
انگار شیطان لگد زده (همه)
هیچ کس تفاوت را درک نکرد.
میترا راج کوماری را گرفت و رفت.7.
در اینجا سیصد و پنجاه و نهمین چاریترا مانتری بوپ سامبد از تریا چاریترا از سری چاریتروپاخیان به پایان می رسد، همه چیز فرخنده است.359.6572. ادامه می یابد
بیست و چهار:
ای راجان! به زمینه (مختلف) دیگری گوش دهید
کاری که دختر با پدر کرد
یک پادشاه بسیار قدرتمند به نام پرابال سینگ وجود داشت
از ترسی که دشمنان در آب می لرزیدند. 1.
او دختری به نام جکجومک (دی) داشت.
(به نظر می رسید) انگار خود برهما آن زن را مد کرده است.
یک ختری به نام سوغار سن در آنجا زندگی می کرد.
(او) در اشق مشکا پیچیده شد. 2.
(زمانی که) شاه جاگانات به (زیارت معبد) رفت.
پس پسران و زنانش را آورد.
دیدن معبد Jagan Nath
شاه سریع صحبت کرد. 3.