شوهر آن زن یارنی (زنا) فکر کرد
یک روز گفت
(من) کشور را ترک می کنم و به خارج می روم
و من برای شما پول زیادی به دست خواهم آورد. 2.
با گفتن این حرف رفت
(اما در واقع) کنار گوشه خانه ایستاد.
صاحب دی سپس یار را صدا زد
و با او کار کرد. 3.
(زمانی که آن زن) شوهرش را (ایستاده) در گوشه خانه دید
بنابراین آن زن این شخصیت را بازی کرد.
(او) با دوستش به حرکات بدنی ادامه داد
(اما شوهر) با فریاد شروع به گفتن ماجرا کرد. 4.
اگه شوهرم امروز خونه بود
پس چطور سایه من را نمی بینی
امروز محبوب من (شوهر) اینجا نیست،
(در غیر این صورت) من فقط سرت را جدا می کردم. 5.
دوگانه:
بعد از اینکه زیاد با او بازی کرد، پسر را از خواب بیدار کرد
و شروع کرد به ضرب و شتم با غم در قلبش. 6.
بیست و چهار:
امروز دین مرا نابود کرده است.
پرانات من خانه نبود.
حالا یا از خانه می افتم و می میرم.
وگرنه با چاقو میمیرم. 7.
یا جسد را در آتش می سوزانم
یا به پریتام بروم و گریه کنم.
یار رامان به زور این کار را کرده است
و تمام دین من فاسد شده است.8.
دوگانه:
به این ترتیب او با گفتن کلماتی از دهان خود، چوب را بالا برد
و شوهرش را نشان داد و شروع به ضربه زدن به شکم او کرد. 9.
بیست و چهار:
شوهرش که این را دید دوان دوان آمد
و خنجر را از دست (او) گرفت.
(شروع کرد به گفتن) اول به من زدی (کتار).
و بعد از آن به قلبت ضربه بزن. 10.
دین شما فاسد نشده است.
(که) همکار رامان را به زور انجام داده است.
راوانا به زور سیتا را شکست داده بود
بنابراین سری راغونات کمی مرخصی داد (به سیتا). 11.
دوگانه:
ای زن! به من گوش کن، (تو) در دلت (هیچ نوع) عصبانیت نکن.
دوست بعد از زورگیری فرار کرده است، هیچ تقصیری بر گردن شما نیست. 12.
در اینجا فصل 171 مانتری بوپ سامواد از تریا چاریترا از سری چاریتروپاخیان به پایان می رسد، همه چیز فرخنده است. 171.3367. ادامه می یابد
بیست و چهار:
یک بات به نام آنده رای گوش می داد.
نام همسرش گیت کالا بود.
وقتی قهرمانی به نام بیرام دیو را دید،