هزاران شمشیر با شکوه به نظر می رسیدند و به نظر می رسید که مارها هر اندام را نیش می زنند، شمشیرها به نظر می رسید مانند برق آسای وحشتناک لبخند می زنند.474.
VIDHOOP NARAAJ STANZA
شمشیر اینگونه می درخشد
همانطور که آگنی روشن است.
یا همانطور که زن می خندد،
شمشیرها مانند آتش می درخشند یا مانند دختران خندان یا مانند برق درخشان.475.
(شمشیر) با دائو حرکت می کند و آسیب وارد می کند.
یک تصویر متحرک را نشان می دهد.
دست و پاها اینطوری می شکند و می افتند
در حین ایجاد زخم، مانند تغییرات بی قرار ذهن حرکت می کنند، اندام های شکسته مانند شهاب در حال سقوط هستند.476.
خپر ولی (سیاه) در بیابان می خندد.
ارواح ترس آور در حال آروغ زدن به اطراف می گردند.
(خنده کالی) مثل برق می درخشد.
الهه کالیکا در میدان جنگ میخندد و ارواح ترسناک فریاد میزنند، همانطور که صاعقه میدرخشد، به همین ترتیب، دختران بهشتی به میدان نبرد مینگرند و میرقصند.477.
بهیراوی شاکتی سرپیچی می کند.
(بهاگواتی) که با گفتن چیزی به مقدسین هدایت می کند (می خندد).
پاشش (از خون) پدید می آید.
بهیروی فریاد می زند و یوگینی ها می خندند، شمشیرهای تیز آرزوها را برآورده می کنند، ضربات را می زنند.478.
(کالی) تاریک اندیشیدن.
درخشش مانند جرعه ای آراسته شده است.
حمل کمان با عکس و دویدن.
الهه کالی با جدیت اجساد را می شمرد و کاسه اش را پر از خون می کند، با شکوه به نظر می رسد، بی خیال حرکت می کند و مانند یک پرتره به نظر می رسد، نام پروردگار را تکرار می کند.479.
الهه (گلدسته) پسران را تقدیم می کند.
گردنبند سر (شیوا) (مار) در حال خنده است.
ارواح سروصدا می کنند.
تسبیح جمجمهها را میبندد و به گردن میاندازد، میخندد، ارواح نیز در آنجا نمایان هستند و میدان جنگ به مکانی غیرقابل دسترس تبدیل شده است.480.
BHUJANG PRAYAAT STANZA
هنگامی که "جنگ جنگی" (جنگجو به نام) جنگ را با قدرت آغاز کرد (پس از آن) بسیاری از قهرمانان بانکه کشته شدند.
(به نظر می رسد) گویا تاریکی در صبح (از بین رفته است).
در آن زمان آواتار کالکی از عصبانیت غرش کرد.
هنگامی که جنگجویان جنگی قدرتمند به راه انداختند، بسیاری از جنگجویان ظریف کشته شدند، سپس کالکی رعد و برق زد و با تمام سلاح ها تزئین شد و به جریان سلاح های فولادی نفوذ کرد.481.
سخنان جای جای کار بلند شده و همه مردم را پر کرده است.
غبار سم (اسب ها) به پرواز درآمد و (او) خورشید را لمس کرد.
تیرهای بال طلایی رفته اند (که منجر به تاریکی شده است).
چنان صدای رعد و برقی آمد که مردم در توهم فرو رفتند و گرد و غبار پای اسب ها بلند شد تا آسمان را لمس کند، به دلیل گرد و غبار، پرتوهای طلایی ناپدید شدند و تاریکی غالب شد، در آن آشفتگی، یک غبار به وجود آمد. نشان دادن
جور جانگ (جنگجوی شجاع به نام) کشته شد و کل ارتش فرار کردند.
آنها علف را در دندان های خود نگه می دارند و سخنان بیهوده می گویند.
دیدگاه ها ملاقات می شود و پادشاهان (شکست خورده) خواهش می کنند.
در آن جنگ هولناک، لشکر که نابود شده بود، فرار کرد و کاه را بین دندانها فشار داد، با فروتنی شروع به فریاد زدن کرد، پادشاه نیز با دیدن آن غرور خود را رها کرد و فرار کرد و پادشاهی و همه وسایل خود را پشت سر گذاشت.483.
کشمیری ها قطع شده اند و حثی ها کشتاوادی (انصراف) هستند.
اهالی کاشغر، 'کسگری'، چترهای بزرگ، عصبانی هستند.
بالوان، گوربندی و گوردج (ساکنان) بنگال
بسیاری از جنگجویان کشمیری و صبور و پیگیر و پایدار بریده شدند و کشته شدند و بسیاری سایبان پوشانده شدند، بسیاری از جنگجویان قدرتمند گوردزی و جنگجویان کشورهای دیگر که با حماقت بسیار در کنار آن پادشاه بودند، شکست خوردند.484.
از روسیه، جنگجویان زیبای تو کشته شدند.
سرسخت پارس، نیرومند و خشمگین،
باد بغدادی و سربازان قندهار از کلماچ (کشور تاتار).
روس ها، ترکستانی ها، صیادها و دیگر مبارزان پیگیر و خشمگین کشته شدند، سربازان جنگنده مخوف قندهار و بسیاری دیگر از جنگجویان سایبان و خشمگین نیز بی جان شدند.485.
تیرها شلیک می شود، گلوله ها از تفنگ شلیک می شوند.