شری دسم گرنتھ

صفحه - 599


ਜਨੁ ਬਿਜੁਲ ਜੁਆਲ ਕਰਾਲ ਕਸੈ ॥੪੭੪॥
jan bijul juaal karaal kasai |474|

هزاران شمشیر با شکوه به نظر می رسیدند و به نظر می رسید که مارها هر اندام را نیش می زنند، شمشیرها به نظر می رسید مانند برق آسای وحشتناک لبخند می زنند.474.

ਬਿਧੂਪ ਨਰਾਜ ਛੰਦ ॥
bidhoop naraaj chhand |

VIDHOOP NARAAJ STANZA

ਖਿਮੰਤ ਤੇਗ ਐਸ ਕੈ ॥
khimant teg aais kai |

شمشیر اینگونه می درخشد

ਜੁਲੰਤ ਜ੍ਵਾਲ ਜੈਸ ਕੈ ॥
julant jvaal jais kai |

همانطور که آگنی روشن است.

ਹਸੰਤ ਜੇਮਿ ਕਾਮਿਣੰ ॥
hasant jem kaaminan |

یا همانطور که زن می خندد،

ਖਿਮੰਤ ਜਾਣੁ ਦਾਮਿਣੰ ॥੪੭੫॥
khimant jaan daaminan |475|

شمشیرها مانند آتش می درخشند یا مانند دختران خندان یا مانند برق درخشان.475.

ਬਹੰਤ ਦਾਇ ਘਾਇਣੰ ॥
bahant daae ghaaeinan |

(شمشیر) با دائو حرکت می کند و آسیب وارد می کند.

ਚਲੰਤ ਚਿਤ੍ਰ ਚਾਇਣੰ ॥
chalant chitr chaaeinan |

یک تصویر متحرک را نشان می دهد.

ਗਿਰੰਤ ਅੰਗ ਭੰਗ ਇਉ ॥
girant ang bhang iau |

دست و پاها اینطوری می شکند و می افتند

ਬਨੇ ਸੁ ਜ੍ਵਾਲ ਜਾਲ ਜਿਉ ॥੪੭੬॥
bane su jvaal jaal jiau |476|

در حین ایجاد زخم، مانند تغییرات بی قرار ذهن حرکت می کنند، اندام های شکسته مانند شهاب در حال سقوط هستند.476.

ਹਸੰਤ ਖੇਤਿ ਖਪਰੀ ॥
hasant khet khaparee |

خپر ولی (سیاه) در بیابان می خندد.

ਭਕੰਤ ਭੂਤ ਭੈ ਧਰੀ ॥
bhakant bhoot bhai dharee |

ارواح ترس آور در حال آروغ زدن به اطراف می گردند.

ਖਿਮੰਤ ਜੇਮਿ ਦਾਮਿਣੀ ॥
khimant jem daaminee |

(خنده کالی) مثل برق می درخشد.

ਨਚੰਤ ਹੇਰਿ ਕਾਮਿਣੀ ॥੪੭੭॥
nachant her kaaminee |477|

الهه کالیکا در میدان جنگ می‌خندد و ارواح ترسناک فریاد می‌زنند، همان‌طور که صاعقه می‌درخشد، به همین ترتیب، دختران بهشتی به میدان نبرد می‌نگرند و می‌رقصند.477.

ਹਹੰਕ ਭੈਰਵੀ ਸੁਰੀ ॥
hahank bhairavee suree |

بهیراوی شاکتی سرپیچی می کند.

ਕਹੰਕ ਸਾਧ ਸਿਧਰੀ ॥
kahank saadh sidharee |

(بهاگواتی) که با گفتن چیزی به مقدسین هدایت می کند (می خندد).

ਛਲੰਕ ਛਿਛ ਇਛਣੀ ॥
chhalank chhichh ichhanee |

پاشش (از خون) پدید می آید.

ਬਹੰਤ ਤੇਗ ਤਿਛਣੀ ॥੪੭੮॥
bahant teg tichhanee |478|

بهیروی فریاد می زند و یوگینی ها می خندند، شمشیرهای تیز آرزوها را برآورده می کنند، ضربات را می زنند.478.

ਗਣੰਤ ਗੂੜ ਗੰਭਰੀ ॥
ganant goorr ganbharee |

(کالی) تاریک اندیشیدن.

ਸੁਭੰਤ ਸਿਪ ਸੌ ਭਰੀ ॥
subhant sip sau bharee |

درخشش مانند جرعه ای آراسته شده است.

ਚਲੰਤਿ ਚਿਤ੍ਰ ਚਾਪਣੀ ॥
chalant chitr chaapanee |

حمل کمان با عکس و دویدن.

ਜਪੰਤ ਜਾਪੁ ਜਾਪਣੀ ॥੪੭੯॥
japant jaap jaapanee |479|

الهه کالی با جدیت اجساد را می شمرد و کاسه اش را پر از خون می کند، با شکوه به نظر می رسد، بی خیال حرکت می کند و مانند یک پرتره به نظر می رسد، نام پروردگار را تکرار می کند.479.

ਪੁਅੰਤ ਸੀਸ ਈਸਣੀ ॥
puant sees eesanee |

الهه (گلدسته) پسران را تقدیم می کند.

ਹਸੰਤ ਹਾਰ ਸੀਸਣੀ ॥
hasant haar seesanee |

گردنبند سر (شیوا) (مار) در حال خنده است.

ਕਰੰਤ ਪ੍ਰੇਤ ਨਿਸਨੰ ॥
karant pret nisanan |

ارواح سروصدا می کنند.

ਅਗੰਮਗੰਮ ਭਿਉ ਰਣੰ ॥੪੮੦॥
agamagam bhiau ranan |480|

تسبیح جمجمه‌ها را می‌بندد و به گردن می‌اندازد، می‌خندد، ارواح نیز در آنجا نمایان هستند و میدان جنگ به مکانی غیرقابل دسترس تبدیل شده است.480.

ਭੁਜੰਗ ਪ੍ਰਯਾਤ ਛੰਦ ॥
bhujang prayaat chhand |

BHUJANG PRAYAAT STANZA

ਜਬੈ ਜੰਗ ਜੰਗੀ ਰਚਿਓ ਜੰਗ ਜੋਰੰ ॥
jabai jang jangee rachio jang joran |

هنگامی که "جنگ جنگی" (جنگجو به نام) جنگ را با قدرت آغاز کرد (پس از آن) بسیاری از قهرمانان بانکه کشته شدند.

ਹਨੇ ਬੀਰ ਬੰਕੇ ਤਮੰ ਜਾਣੁ ਭੋਰੰ ॥
hane beer banke taman jaan bhoran |

(به نظر می رسد) گویا تاریکی در صبح (از بین رفته است).

ਤਬੈ ਕੋਪਿ ਗਰਜਿਓ ਕਲਕੀ ਅਵਤਾਰੰ ॥
tabai kop garajio kalakee avataaran |

در آن زمان آواتار کالکی از عصبانیت غرش کرد.

ਸਜੇ ਸਰਬ ਸਸਤ੍ਰੰ ਧਸਿਓ ਲੋਹ ਧਾਰੰ ॥੪੮੧॥
saje sarab sasatran dhasio loh dhaaran |481|

هنگامی که جنگجویان جنگی قدرتمند به راه انداختند، بسیاری از جنگجویان ظریف کشته شدند، سپس کالکی رعد و برق زد و با تمام سلاح ها تزئین شد و به جریان سلاح های فولادی نفوذ کرد.481.

ਜਯਾ ਸਬਦ ਉਠੇ ਰਹੇ ਲੋਗ ਪੂਰੰ ॥
jayaa sabad utthe rahe log pooran |

سخنان جای جای کار بلند شده و همه مردم را پر کرده است.

ਖੁਰੰ ਖੇਹ ਉਠੀ ਛੁਹੀ ਜਾਇ ਸੂਰੰ ॥
khuran kheh utthee chhuhee jaae sooran |

غبار سم (اسب ها) به پرواز درآمد و (او) خورشید را لمس کرد.

ਛੁਟੇ ਸ੍ਵਰਨਪੰਖੀ ਭਯੋ ਅੰਧਕਾਰੰ ॥
chhutte svaranapankhee bhayo andhakaaran |

تیرهای بال طلایی رفته اند (که منجر به تاریکی شده است).

ਅੰਧਾਧੁੰਦ ਮਚੀ ਉਠੀ ਸਸਤ੍ਰ ਝਾਰੰ ॥੪੮੨॥
andhaadhund machee utthee sasatr jhaaran |482|

چنان صدای رعد و برقی آمد که مردم در توهم فرو رفتند و گرد و غبار پای اسب ها بلند شد تا آسمان را لمس کند، به دلیل گرد و غبار، پرتوهای طلایی ناپدید شدند و تاریکی غالب شد، در آن آشفتگی، یک غبار به وجود آمد. نشان دادن

ਹਣਿਓ ਜੋਰ ਜੰਗੰ ਤਜਿਓ ਸਰਬ ਸੈਣੰ ॥
hanio jor jangan tajio sarab sainan |

جور جانگ (جنگجوی شجاع به نام) کشته شد و کل ارتش فرار کردند.

ਤ੍ਰਿਣੰ ਦੰਤ ਥਾਭੈ ਬਕੈ ਦੀਨ ਬੈਣੰ ॥
trinan dant thaabhai bakai deen bainan |

آنها علف را در دندان های خود نگه می دارند و سخنان بیهوده می گویند.

ਮਿਲੇ ਦੈ ਅਕੋਰੰ ਨਿਹੋਰੰਤ ਰਾਜੰ ॥
mile dai akoran nihorant raajan |

دیدگاه ها ملاقات می شود و پادشاهان (شکست خورده) خواهش می کنند.

ਭਜੇ ਗਰਬ ਸਰਬੰ ਤਜੇ ਰਾਜ ਸਾਜੰ ॥੪੮੩॥
bhaje garab saraban taje raaj saajan |483|

در آن جنگ هولناک، لشکر که نابود شده بود، فرار کرد و کاه را بین دندانها فشار داد، با فروتنی شروع به فریاد زدن کرد، پادشاه نیز با دیدن آن غرور خود را رها کرد و فرار کرد و پادشاهی و همه وسایل خود را پشت سر گذاشت.483.

ਕਟੇ ਕਾਸਮੀਰੀ ਹਠੇ ਕਸਟਵਾਰੀ ॥
katte kaasameeree hatthe kasattavaaree |

کشمیری ها قطع شده اند و حثی ها کشتاوادی (انصراف) هستند.

ਕੁਪੇ ਕਾਸਕਾਰੀ ਬਡੇ ਛਤ੍ਰਧਾਰੀ ॥
kupe kaasakaaree badde chhatradhaaree |

اهالی کاشغر، 'کسگری'، چترهای بزرگ، عصبانی هستند.

ਬਲੀ ਬੰਗਸੀ ਗੋਰਬੰਦੀ ਗ੍ਰਦੇਜੀ ॥
balee bangasee gorabandee gradejee |

بالوان، گوربندی و گوردج (ساکنان) بنگال

ਮਹਾ ਮੂੜ ਮਾਜਿੰਦ੍ਰਰਾਨੀ ਮਜੇਜੀ ॥੪੮੪॥
mahaa moorr maajindraraanee majejee |484|

بسیاری از جنگجویان کشمیری و صبور و پیگیر و پایدار بریده شدند و کشته شدند و بسیاری سایبان پوشانده شدند، بسیاری از جنگجویان قدرتمند گوردزی و جنگجویان کشورهای دیگر که با حماقت بسیار در کنار آن پادشاه بودند، شکست خوردند.484.

ਹਣੇ ਰੂਸਿ ਤੂਸੀ ਕ੍ਰਿਤੀ ਚਿਤ੍ਰ ਜੋਧੀ ॥
hane roos toosee kritee chitr jodhee |

از روسیه، جنگجویان زیبای تو کشته شدند.

ਹਠੇ ਪਾਰਸੀ ਯਦ ਖੂਬਾ ਸਕ੍ਰੋਧੀ ॥
hatthe paarasee yad khoobaa sakrodhee |

سرسخت پارس، نیرومند و خشمگین،

ਬੁਰੇ ਬਾਗਦਾਦੀ ਸਿਪਾਹਾ ਕੰਧਾਰੀ ॥
bure baagadaadee sipaahaa kandhaaree |

باد بغدادی و سربازان قندهار از کلماچ (کشور تاتار).

ਕੁਲੀ ਕਾਲਮਾਛਾ ਛੁਭੇ ਛਤ੍ਰਧਾਰੀ ॥੪੮੫॥
kulee kaalamaachhaa chhubhe chhatradhaaree |485|

روس ها، ترکستانی ها، صیادها و دیگر مبارزان پیگیر و خشمگین کشته شدند، سربازان جنگنده مخوف قندهار و بسیاری دیگر از جنگجویان سایبان و خشمگین نیز بی جان شدند.485.

ਛੁਟੇ ਬਾਣ ਗੋਲੰ ਉਠੇ ਅਗ ਨਾਲੰ ॥
chhutte baan golan utthe ag naalan |

تیرها شلیک می شود، گلوله ها از تفنگ شلیک می شوند.