و قدرتش در کوه و درخت و خورشید و ماه و ایندرا و ابرها نیز هست
شما آن باوانی را نمی پرستید، پس اکنون در مورد او تعمق کنید.1327.
دوره
شاکتی سینگ قوی از شاکتی (چاندی) طلب نعمت کرده است.
شاکتی سینگ با ریاضت های خود از خداوند منت گرفته و به لطف او در جنگ پیروز می شود و چیزی از دست نمی دهد.1328.
شیوا، خورشید، ماه، ایندرا، برهما، ویشنو هر خدایی
����������������������������������������������������������������������������������������������� را اگر هر يك از خدايان مانند شيوا، خورشيد، ماه، ايندرا، برهما، ويشنو و يا هر كدام از خدايان با او جنگ كند، او را تسخير نخواهد كرد.1329.
SWAYYA
اگر خدای شیوا با او بجنگد، او نیز آنقدر قدرت ندارد که بر او پیروز شود.
برهما، کارتیکیا، ویشنو و غیره
- چه کسی بسیار قدرتمند تلقی می شود و ارواح ، خدایان و شیاطین شیطنت و غیره همه او را ناتوان می کنند
�������������پس کریشنا به همه یداواها گفت: «این پادشاه اینقدر قدرت دارد.» 1330.
سخنرانی کریشنا:
SWAYYA
- ممکن است شما با او بجنگید و من خودم نام الهه را تکرار می کنم
الهه را با نهایت ارادت برپا خواهم کرد تا خودش را نشان دهد،
���� و از من بخواهید که او را بکن کند و من از او می خواهم که پیروزی مقابل Shakti Singh را به من اعطا کند
سپس سوار بر ارابه او را خواهم کشت.»1331.
سخنان شاعر:
SWAYYA
کریشنا، از آن طرف، Yadavas را برای جنگ فرستاد و خودش، از این طرف، شروع به تکرار نام الهه کرد.
او که تمام هوشیاری خود را فراموش کرد، ذهن خود را فقط در مراقبه الهه جذب کرد
سپس الهه خود را نشان داد و گفت: «میتوانی نعمتی را که میخواهی بخواهی
در این مورد، کریشنا خواستار نابودی شاکتی سینگ در آن روز شد. 1332.
به این ترتیب، کریشنا با کسب این موهبت، با خیالی خشنود بر ارابه سوار شد
شیام شاعر می گوید که به خاطر تکرار این نام، نعمت کشتن دشمن را به دست آورد.
کریشنا با برداشتن تمام اسلحههایش، جلوی آن جنگجوی قدرتمند و امید پیروزی رفت.
که در آستانه پایان بود، جوانه جدیدی به دلیل این نعمت فوران کرد.1333.
دوره
از سوی دیگر، شاکتی سینگ بسیاری از جنگجویان خوب را در میدان جنگ کشته است.
شاکتی سینگ بسیاری از جنگجویان را در میدان جنگ به زمین زد و زمین از اجساد مردگان آنها پر شد.1334.
SWAYYA
جایی که شاکتی سینگ قدرتمند در حال مبارزه بود، کریشنا به آنجا رسید و گفت: «میتوانید همین الان متوقف شوید.
کجا میری؟ من عمدا اومدم اینجا.���
کریشنا با خشم شدید با گرز خود ضربه ای به سر دشمن زد و با یادآوری چاندی در ذهنش، شاکتی سینگ آخرین نفس خود را سپری کرد.
جسد شاکتی سینگ نیز به منطقه چندی رفت.1335.
با رفتن جسد به منطقه Chandi، پراناها (نفس های زندگی) او نیز حرکت کردند
خدایان مانند سوریا، ایندرا، ساناک، سنندان و غیره شروع به توصیف ستایش او کردند
همه گفتند: ما در عمر خود چنین مبارزی ندیده ایم
براوو جنگجوی توانا شاکتی سینگ که پس از جنگیدن با کریشنا به جهان بعدی رسیده است.1336.
چاوپای
زمانی که لرد کریشنا از چاندی یک موهبت دریافت کرد
وقتی کریشنا از چاندی موهبت گرفت، سپس شاکتی سینگ را زمین زد
بسیاری از دشمنان فرار کردند،
بسیاری از دشمنان دیگر چون تاریکی با دیدن خورشید فرار کردند.1337.
پایان فصل با عنوان «کشتن دوازده پادشاه از جمله شاکتی سینگ در جنگ» در کریشنااتارا در باچیتار ناتاک.
اکنون شرح جنگ با پنج پادشاه آغاز می شود
دوره