و از او خواست که تمام اسرار رانی را به او برساند.(24)
چوپایی
هیچ یک از رازهایم را به او نمی دهم،
«هیچ یک از معماهای من را فاش نکن، بلکه نزد من بیا تا اسرار او را بازگو کنم.
تو مال او هستی
تو همنشین او باشی و اسرار او را برای من بفشار.» (25)
دوهیرا
راجا از طرف دوستش به رانی نامه نوشت.
"از لحاظ پولی من خیلی تنگ هستم، اجازه دهید مقداری پول نقد داشته باشم." (26)
پس از ترک کشورم به سرزمینی بیگانه آمده ام.
«لطفاً به خاطر محبت ما کاری انجام دهید و در وقت نیاز کمک کنید.(27)
"خانم عزیزم، لطفا مراقب باشید، من برای همیشه مال شما هستم،
تو دیگران هم داری، اما هیچکس مثل تو نزد من نیست.(28)
چوپایی
به یاد آن روزهای من (عشق).
با به یاد آوردن روزهای گذشته، لطفاً به من کمک کنید و مقداری پول برای خرج کردن برای من بفرستید.
اوه عزیزم! با توجه به عشق قدیمی
"عشق من، لطفا به خاطر عشق ما فکر کن و به من کمک کن."(29)
آن شب را به خاطر بسپار
بانوی عزیزم، به یاد آن شب، لطفاً به من رحم کن.
این نامه را فقط شما می دانید.
فقط شما می توانید این نامه را تشخیص دهید و هیچ کس دیگری از آن اطلاع ندارد.(30)
دوهیرا
من روزهای خوبی را سپری کردم و اکنون که شما ثروتمند هستید،
«لطفا مهربان باش، مرا یاری کن و کمکم کن» (31)
به محض خواندن نامه، زن احمق در ذهنش متورم شد.
فوراً پول زیادی برداشت و احمق هیچ رازی را متوجه نشد. 32.
چوپایی
آن زن احمق پول را برداشت
بدون فکر کردن، بانوی احمق بلافاصله ثروت زیادی برای او فرستاد.
پادشاه (آن پول) را گرفت و کار خود را به پایان رساند
رجا از مال برای مقاصد خود استفاده کرد و زن گمان کرد که به دست دوستش رفته است.(33)
دوهیرا
زن فکر می کرد که ثروت به مردش می رسد.
اما احمق متوجه نشد که شوهرش آن را دزدیده است.(34)
چوپایی
(آن) زن (ملکه) برای میترا پول دزدی کرد
زن به خاطر عشقش ثروت را از دست داد و دلش برای عشق شوهرش تنگ شد.
شاه کار خود را هر روز با پرداخت پول انجام می داد
راجا شروع به فشردن ثروت بیشتری از او کرد و به این ترتیب او را فریب داد.(35)
دوهیرا
مردی که یکی را دوست دارد و از نام او استفاده می کند،
و آن گاه آن مرد مال یکی را غارت می کند تا به وظایف خود بپردازد.(36)(1)
پنجاه و پنجمین مَثَل کریتارهای فرخنده گفتگوی راجا و وزیر، تکمیل شده با دعای خیر. (55) (1 048)
دوهیرا
در کشور چاندرا دیو، راجا چاندرا سن قبلا زندگی می کرد.
چاندرا کالا همسر او بود که به زیبایی همسر کوپید بود.(1)
چوپایی