روح قهرمان، ارواح، شیاطین و اجنه در حال رقصیدن هستند. خون آشام ها، شیاطین زن و شیوا نیز در حال رقصیدن هستند.
با انحلال یوگا سامادی ماها رودرا (شیوا) (به دلیل جنگ وحشتناک) (او) بیدار شده است.
رودرا عالی با بیرون آمدن از تفکر یوگی بیدار شده است. مراقبه برهما قطع شده است و همه سیدها (متخصصان) با ترس شدید از خانه های خود فرار کرده اند.
Kinnars، Yakshas، Vidyadhars (خدایان دیگر) می خندند
Kinnaers، Yakshas و Vidyadhars می خندند و همسران باردها می رقصند.
به دلیل جنگ شدید، ارتش شروع به فرار کرد.
درگیری بسیار وحشتناک بود و ارتش فرار کرد. قهرمان بزرگ حسین محکم در فرار ایستاده بود. دلاور بزرگ حسین محکم در میدان ایستاد.
جسوریان شجاع به آنجا شتافتند.
پهلوانان جاسوال به سوی او دویدند. سوارکاران را به روشی که پارچه بریده می شود (توسط خیاط) برش می دادند.50.
فقط حسینی خان ایستاد.
حسین در آنجا کاملاً تنها مانند میله پرچمی که در زمین نصب شده بود ایستاد.
(او) جنگجوی سرسخت خشمگین که تیر به او می زند،
هر جا که آن جنگجوی سرسخت تیرش را پرتاب می کرد، در بدن فرو می رفت و بیرون می رفت. 51.
(آن) جنگجو (همه) تیرها را بر او حمل کرد. (سپس) همه به (او) نزدیک شدند.
رزمندگانی که مورد اصابت تیر قرار گرفته بودند علیه او گرد هم آمدند. از چهار طرف فریاد می زدند «بکش، بکش».
(حسینی) اسلحه و زره را به خوبی در اختیار داشت.
آنها سلاح های خود را با مهارت حمل می کردند و می زدند. سرانجام حسین به زمین افتاد و عازم بهشت شد.
دوره
وقتی حسین (ع) کشته شد، رزمندگان در خشم شدید بودند.
بقیه فرار کردند، اما نیروهای کاتوش هیجان زده بودند. 53.
چاوپای
همه کاتوچی ها با عصبانیت هجوم آوردند.
همه سربازان کاتوچ با خشم فراوان همراه با همت و کیمت.
سپس هاری سینگ حمله کرد
سپس هاری سینگ که جلو آمد، سواران دلیر بسیاری را کشت.54
نراج استانزا
سپس کاتوش ها عصبانی شدند
سپس راجای کاتوچ خشمگین شد و محکم در میدان ایستاد.
آنها عادت داشتند دستان خود را دور بزنند
او بدون خطا از سلاح های خود استفاده می کرد و فریاد مرگ (بر دشمن) می داد.
سپس چندل راجپوت ها (که به کمک حسینی آمدند) شدند (نیز محتاط).
(از طرف دیگر) راجا چندل خشمگین شد و با خشم تمام بدنه حمله کرد.
به همان اندازه که (مخالفان جلو آمدند) کشته شدند.
کسانی که با او روبرو شدند کشته شدند و کسانی که پشت سر ماندند، فرار کردند.
دوره
(سانگیتا سینگ) با هفت یارانش درگذشت.
وقتی دارشو متوجه شد او هم در میدان آمد و مرد. 57.
سپس همت در میدان جنگ آمد.
او چند زخمی خورد و اسلحه خود را به چند نفر دیگر زد.58.
اسب او در آنجا کشته شد، اما همت فرار کرد.
رزمندگان کاتوچ با خشم فراوان آمدند تا جسد راجا کرپال خود را ببرند.
رساوال استانزا
رزمندگان درگیر جنگ شدند
رزمندگان مشغول انتقام جویی هستند، در برابر شمشیر شهید می شوند.
کریپا رام سورما جنگید (به این ترتیب).
جنگجوی Kirpa Ram چنان سخت جنگید که به نظر می رسد همه ارتش فرار می کنند. 60.
(او) لشکر بزرگی را زیر پا می گذارد
او ارتش بزرگ را زیر پا می گذارد و بی باک به سلاح خود می زند.