اختلاف بر سر همه می رقصید و کال و ناراد طبور خود را به صدا درآوردند.
ماهی هاسورا و سامبه برای از بین بردن غرور خدایان ساخته شده اند.
آنها بر خدایان غلبه کردند و بر سه جهان حکومت کردند.
او را یک قهرمان بزرگ می نامیدند و سایبان روی سرش حرکت می کرد.
ایندرا از پادشاهی خود خارج شد و به کوه کایلاش نگاه کرد.
ترس از شیاطین، عنصر ترس به شدت در قلب او رشد کرد
او آمد، بنابراین به Durga.3.
PAURI
یک روز دورگا برای حمام آمد.
ایندرا عذاب داستان را به او گفت:
���دیوها پادشاهی ما را از ما گرفته اند.»
آنها بر هر سه عالم اقتدار خود را اعلام کرده اند.»
آنها در شادی های خود در آماراواتی، شهر خدایان، آلات موسیقی می نواختند.
��همه شیاطین باعث فرار خدایان شده اند.»
هیچ کس نرفته و بر ماهیخا، دیو، غلبه نکرده است.»
���ای الهه دورگا، من در پناه تو آمده ام.���4.
PAURI
دورگا با گوش دادن به این سخنان (ایندرا) از ته دل خندید.
او به خدا گفت: «دیگر نگران نباش مادر».
برای کشتن شیاطین، مادر بزرگ خشم زیادی از خود نشان داد.
دوره
شیاطین خشمگین با آرزوی جنگیدن در میدان جنگ آمدند.
شمشیرها و خنجرها چنان می درخشند که خورشید دیده نمی شود.6.
PAURI
هر دو لشکر روبروی هم قرار گرفتند و طبل ها و صداها و شیپورها به صدا درآمد.