و تو به شاه اینگونه می گویی. 18.
تو یکی از زره های من را بردار
و نگه داشتن (او) در اولین پالان.
ابروها بر او بالا خواهد رفت.
افراد مخفی (آن) قادر به درک نخواهند بود. 19.
بعد گور و بدال هم همین کار را کردند
همانطور که پادمانی توضیح داد.
به قلعه رسید و پالانکی ها را نگه داشت
و پالانک پادمانی (اسطوره ای) پیشرفته. 20.
دوگانه:
زره پادمانی با رنگ های قهوه ای زیاد شروع به زمزمه کرد.
همه مردم (او را) ملازم پادمانی می دانستند و حتی نمی توانستند به لباس فکر کنند. 21.
بیست و چهار:
آهنگری در آن نشسته بود
که زره پادمانی به تن داشت.
گرفتن اسکنه و چکش
به دست آن آهنگر داده شد. 22.
فرشته به پادشاه دهلی (علاءالدین) گفت
اون پادمانی اومده خونه شما.
(او گفته است) ابتدا باید با رعنا ملاقات کنم.
آنگاه من می آیم و حکیم تو را خوش می کنم. 23.
با گفتن این، آهنگر به آنجا رفت (گذر راجا راتان سن).
و شروع به بریدن غل و زنجیر خود کرد.
او را وادار به نشستن در اولین پالانک کرد.
از این به او (در دوم) پالانک منتقل شد. 24.
(رعنا) بعد از یک (پالنکین).
از دیگران دور شد.
با این حیله به آنجا (در قلعه خود) رسید.
سپس آهنگ های تبریک در قلعه شروع به پخش کرد. 25.
وقتی آهنگ های تبریک در قلعه شروع به پخش کرد
پس رزمندگان شمشیرهای خود را بیرون آوردند.
با رسیدن به آن به خارق حمله کرد.
یکباره کشته شد. 26.
قهرمانان بزرگ روی زمین می افتادند و غرش می کردند.
گویی با اره بریده شده و دور انداخته شده اند.
آنها با عصبانیت شدید در حال جنگیدن بودند
و دیگر سوار بر اسب دیده نشدند. 27.
دوگانه:
علاءالدین شاه سپس رانده شد
و رعنا راتن با نشان دادن این شخصیت به قلعه رسید. 28.
با گشودن خزانه پول زیادی به گورا و بدل دادند.
از آن روز عشق (ران) به پادمانی بسیار زیاد شد. 29.
در اینجا نتیجه ی فصل 199 مانتری بوپ سامواد از تریا چاریترا از سری چاریتروپاخیان است، همه فرخنده است. 199.3727. ادامه می یابد
دوگانه:
پادشاه بزرگی به نام دراگاتی سینگ از تریگات دس بود
که در دگ و تگ (نوازندگی) مهارت داشت و به زیبایی کاما دیو بود. 1.
آیه توتک:
او همسری به نام اوجندرا پرابها داشت