فرم او فوق العاده زیبا بود و همه از او تعریف می کردند
فرم او فوق العاده زیبا بود و همه از او تعریف می کردند
شاعر با دیدن کریشنا در جنگل با پسران گوپا می گوید که خداوند ارتش را برای کشتن کانسا آماده کرده است.189.
KABIT
صورتش مانند نیلوفر آبی، چشمانش براق، کمرش مانند آهن و دستانش دراز مانند ساقه نیلوفر است.
گلویش مثل بلبل شیرین، سوراخ های بینی مثل طوطی، ابروها مثل کمان و گفتارش مثل گنگ پاک است.
با فریب دادن زنان، مانند ماه در روستاهای مجاور حرکت می کند، در آسمان حرکت می کند و خانم های بیمار عشق را به هیجان می آورد.
افراد کم عقل، بدون دانستن این راز، کریشنا را با صفات عالی میخوانند که صرفاً گاو خوار میشود.190.
سخنرانی گوپی ها خطاب به کریشنا:
SWAYYA
همه زنان براج-بومی دور هم جمع شدند و شروع به گفتن این جمله به کریشنا کردند.
همه زنان براجا که دور هم جمع میشوند، با هم صحبت میکنند که گرچه چهرهاش تیره است، چهرهاش مانند ماه است، چشمها مانند گوزن، او همیشه در دل ما میماند شبانه روز.
هیچ چیز دشمن نمی تواند بر آن تأثیر بگذارد. ما این حقیقت را در دل خود آموخته ایم.
ای دوست! با دانستن او، ترس در دل موج می زند و به نظر می رسد که خدای عشق در بدن کریشنا ساکن است.191.
سخنرانی کریشنا:
SWAYYA
همه گوپی ها با کریشنا رفتند و به او گفتند.
��������������������������������������������������������یت��ان خواهید ک��ه تجسم یافته اید که هیچ کس نمی تواند عظمت شما را بشناسد
کریشنا گفت: "هیچ کس از شخصیت من مطلع نخواهد شد،
من فقط تمام نمایشنامه هایم را فقط برای سرگرم کردن ذهن به نمایش می گذارم.»192.
در آن مکان تانک های زیبایی وجود داشت که در ذهن و ذهن جای خود را ایجاد می کرد
در میان آنها یک تانک بود که با گلهای سفید زیبا می درخشید،
تپه ای دیده شد که در آن مخزن بیرون زده بود و با دیدن گل های سفید به نظر شاعر می رسید که زمین،
با صدها چشم، به دیدن بازی فوق العاده کریشنا آمده است.193.
کریشنا شکل فوق العاده زیبایی دارد که با دیدن آن سعادت بیشتر می شود
کریشنا در جنگل در آن مکان ها بازی می کند، جایی که تانک های عمیق وجود دارد
کریشنا در جنگل در آن مکان ها بازی می کند، جایی که تانک های عمیق وجود دارد
پسران گوپا با کریشنا چشمگیر به نظر می رسند و با دیدن آن ها رنج دل های غمگین از بین می رود، با مشاهده بازی شگفت انگیز کریشنا، زمین نیز خرسند شد و درختان که نماد موهای زمین هستند نیز بر روی سیا احساس خنکی می کنند.
شری کریشنا بدن خود را زیر پل خم کرد و شروع به نواختن مورلی کرد (با شنیدن صدای آن).
شیب دار ایستاده زیر درخت کریشنا با فلوت خود می نوازد و همه از جمله یامونا، پرندگان، مارها، یاکشاها و حیوانات وحشی جذاب هستند.
او که صدای فلوت را می شنید، چه یک پوندیت و چه یک فرد معمولی، مجذوب شد.
شاعر می گوید فلوت نیست، به نظر می رسد که مسیری طولانی از حالت های موسیقی مردانه و زنانه است.195.
زمین با دیدن چهره زیبای کریشنا در ذهنش شیفته او می شود و
فکر می کند که به دلیل فرم زیبایش، هیکلش فوق العاده درخشان است
شیام شاعر با بیان عقیده خود این تشبیه را می دهد که زمین،
پوشیده در لباس های رنگ های مختلف در تصور اینکه خود را ملکه اصلی کریشنا می کند.196.
سخنرانی گوپاها:
SWAYYA
یک روز گوپاها از کریشنا درخواست کردند که یک مخزن وجود دارد که در آن درختان میوه زیادی کاشته شده است
او اضافه کرد که خوشه های شراب در آنجا بسیار مناسب برای خوردن است
اما شیطانی به نام دنوکا زندگی می کند که مردم را می کشد
همان دیو از آن تانک محافظت می کند، پسران مردم را در شب می گیرد و سحرگاهان بلند می شود، آنها را می بلعد.197.
سخنرانی کریشنا:
SWAYYA
کریشنا به همه همراهانش گفت که میوه آن تانک واقعاً خوب است
بلرام نیز در آن زمان گفت که شهد پیش آنها بی مزه است
بیایید به آنجا برویم و دیو را بکشیم تا رنج خدایان در بهشت (آسمان) از بین برود.
بدين ترتيب، همه با خشنودى و نواختن بر فلوت و كنك خود به آن سوى پيش رفتند.198.