گفت: ای پادشاه! اونجا بمون الان میکشمت
” این را گفت و کمان خود را کشید و تیری به قلب دشمن زد.2137.
هنگامی که شری کریشنا سارنگ (کمان) را بست و یک تیر تیز به سمت دشمن پرتاب کرد،
کریشنا هنگام کشیدن کمان، تیر تیز خود را پرتاب کرد، سپس بوماسورا با اصابت تیر، تاب خورد و روی زمین افتاد و به محل اقامت یاما رفت.
آن تیر با خون تماس نگرفت، بنابراین با حیله از او عبور کرد.
تیر با چنان سرعتی در بدن او نفوذ کرد که حتی خون هم نتوانست آن را بمالد و مانند کسی که در رشته یوگی مشغول بود، بدن و گناهان خود را رها کرد و به بهشت رفت.2138.
پایان شرح کشتن بوماسورا در کریشنااتارا در باچیتار ناتاک.
اکنون شرح دادن پادشاهی به پسرش و ازدواج با شانزده هزار شاهزاده خانم آغاز می شود
SWAYYA
وقتی چنین شد، مادر بوماسورا شنید و دوان آمد.
وقتی بوماسورا از چنین مرحله ای گذشت، مادرش آمد و توجهی به لباس های او و غیره نداشت، بیهوش شد و روی زمین افتاد.
او حتی کفش را روی پاهایش نپوشید و با عجله به سری کریشنا آمد.
او که به شدت نگران بود، با پاهای برهنه نزد کریشنا آمد و با دیدن او، رنج خود را فراموش کرد و خوشحال شد.2139.
دوره
(او) بسیار ستایش کرد و کریشنا را خشنود کرد.
کریشنا را ستود و او را خشنود کرد و پسرش به پای کریشنا افتاد که او را عفو کرد و آزاد کرد.2140.
SWAYYA
سری کریشنا با پادشاه کردن پسرش (بوماسورا) به زندان (برای آزادی اسیران) رفت.
کریشنا با گذاشتن پسرش بر تاج و تخت خود به آنجا رسید، جایی که شانزده هزار شاهزاده خانم توسط بوماسورا زندانی شدند.
با دیدن سری کریشنا زیبا، قلب آن زنان (راجکوماریس) غبطه خورد.
با دیدن زیبایی کریشنا، ذهن آن زنان مجذوب شد و کریشنا نیز با دیدن تمایل آنها، با همه آنها ازدواج کرد و به همین دلیل مورد تمجید جهانی قرار گرفت.2141.
چاوپای
همه آنها (راج کوماریس) توسط بوماسورا در کنار هم نگه داشته شدند.
همه آنها را که بوماسورا در آنجا جمع کرده بود، در مورد آن زنان باید اینجا بگویم
او گفت: این همان کاری است که من انجام خواهم داد (یعنی می گویم).
کریشنا گفت: "بر اساس میل آنها، من با بیست هزار زن ازدواج خواهم کرد."2142.
دوره
سری کریشنا که در طول جنگ بسیار عصبانی بود، او را کشت
کریشنا پس از خشمگین شدن و کشتن بوماسورا در نبرد، با شانزده هزار زن زیبا ازدواج کرد.2143.
SWAYYA
سری کریشنا که در جنگ خشمگین بود، تمام دشمنان را کشت.
کریشنا که در جنگ خشمگین شد، در یک لحظه تمام دشمنان خود را کشت و پادشاهی را به پسر بوماسورا داد و رنج های او را از بین برد.
سپس با شانزده هزار زن ازدواج کرد و در آن شهر (سری کریشنا) چنین زنانی را کشت.
سپس کریشنا پس از جنگ با شانزده هزار زن ازدواج کرد و هدایایی به برهمن ها داد، کریشنا به دوارکا بازگشت.2144.
تنها شانزده هزار خانه به شانزده هزار (همسر) داد و بر شور و شوق آنها افزود.
او برای شانزده هزار زن شانزده هزار خانه ساخت و آسایش همگان را فراهم کرد
همه فهمیده اند که کریشنا فقط در خانه من زندگی می کند، نه در خانه دیگران.
هر یک از آنها می خواستند کریشنا با او باشد و شرح این قسمت را شاعر پس از خواندن و گوش دادن به پوراناس به خاطر مقدسین ضبط کرده است.2145.
پایان شرح کشتار بوماسورا، دادن پادشاهی به پسرش و ازدواج با شانزده هزار شاهزاده خانم.
(اکنون شرح فتح ایندرا و آوردن درخت الیزی کالاپ وریکش آغاز می شود)
SWAYYA
به این ترتیب کریشنا با فراهم آوردن آسایش آن زنان به خانه ایندرا رفت
ایندرا به او کت (کاواچ) و حلقههایی (کوندال) داد که همه غمها را از بین میبرد.
کریشنا در آنجا درخت زیبایی دید و از ایندرا خواست که درخت را بدهد
وقتی ایندرا درخت را نداد، کریشنا با او جنگ آغاز کرد.2146.
او نیز با خشم ارتش خود را آورد و به کریشنا حمله کرد
در چهار طرف حرکت ارابه ها دیده می شد که ابرها رعد و برق زدند و نور چشمک زد
دوازده خورشید نیز همه طلوع کردند که حواس امثال باسو (خدا) و راوانا را پرت کردند. (یعنی - کسانی که امثال راوانا را فتح و بدرقه کرده اند).