SWAYYA
بالرام گرز خود را در دست گرفت و در یک لحظه گروهی از دشمنان را کشت
رزمندگان با بدن های اشباع از خون، زخمی روی زمین افتاده اند
شیام شاعر در وصف آن منظره می گوید که بر او ظاهر می شود
این که «خشم» ظاهراً برای دیدن صحنه های جنگ ظاهر شده بود.1766.
از این طرف بلرام درگیر جنگ می شود و از آن طرف کریشنا پر از خشم می شود
او با برداشتن سلاح، در برابر ارتش دشمن مقاومت می کند،
و با کشتن لشکر دشمن، صحنه ای عجیب و غریب به وجود آورده است
اسب روی اسب دراز کشیده، ارابه سوار بر ارابه سوار، فیل بر فیل و سوار بر سوار دیده می شود.1767.
برخی از رزمندگان به دو نیم شده، سر بسیاری از رزمندگان خرد شده و پرتاب شده است.
بسیاری زخمی بر روی زمین افتاده اند و از ارابه های خود محروم شده اند
بسیاری از مردم دست و بسیاری از پاهای خود را از دست داده اند
آنها را نمی توان برشمرد، شاعر می گوید همه طاقت خود را از دست داده اند و همه از میدان جنگ گریخته اند.1768.
لشکر دشمن که تمام جهان را فتح کرده بود و هرگز شکست نخورد
این ارتش یکپارچه با آن جنگیده بود
همین ارتش توسط کریشنا در یک لحظه فرار کرده و هیچ کس حتی نمی تواند تیر و کمان او را بگیرد.
خدایان و شیاطین هر دو از جنگ کریشنا قدردانی می کنند.1769.
دوره
زمانی که سری کریشنا در نبرد دو غیرقابل لمس را کشت،
هنگامی که کریشنا دو واحد نظامی بسیار بزرگ را نابود کرد، وزیر سوماتی، که از شدت عصبانیت به چالش کشیده شد، بر او افتاد.1770.
SWAYYA
در آن هنگام رزمندگان از شدت خشم به زمین افتادند (که سپر بر صورت و شمشیر در دست داشتند.
جنگجویان خشمگین شدند و شمشیرها و سپرها را در دست گرفتند بر کریشنا افتادند که آنها را به چالش کشید و آنها با اصرار جلوی او آمدند.
از این طرف، کریشنا در حالی که چماق، دیسک، گرز و غیره خود را در دستان خود گرفته بود، ضربات وحشتناکی زد و جرقه ها از زره ها خارج شد.
به نظر میرسید که یک آهنساز مطابق میل خود با ضربات چکش، آهن را میسازد. 1771
تا آن زمان، کراتوارما و اوداوا به کمک کریشنا رسیدند
آکرور نیز که جنگجویان یداو را با خود می برد، برای کشتن دشمنان بر آنها افتاد
شیام شاعر می گوید همه رزمندگان اسلحه خود را نگه می دارند و فریاد می زنند.
1772 جنگ هولناکی با گرز، شمشیر نیزه، خنجر و غیره از هر دو طرف در دست داشتند و باید «کشت، بکشند».
کراتوارما هنگام آمدن بسیاری از جنگجویان را از بین برد
یک نفر را دو قسمت کرده اند و یک نفر را سرش را بریده اند
از کمان چندین جنگجوی قدرتمند، تیرها به این ترتیب تخلیه می شوند
به نظر میرسد که پرندگان گروههایی به سمت درختان برای استراحت در غروب قبل از فرا رسیدن شب پرواز میکنند.1773.
جایی که تنه های بی سر در میدان جنگ پرسه می زنند شمشیرها را در دست گرفته اند و
هر کس در میدان مبارزه کند، جنگجویان بر او می افتند
یک نفر به دلیل بریده شدن پایش افتاده و برای بلند شدن تکیه گاه وسیله نقلیه را می گیرد و س
در جایی بازوی خرد شده مانند ماهی بیرون از آب می پیچد. 1774.
رام شاعر می گوید که یک تنه بی سر در میدان جنگ بدون سلاح می دود و
گرفتن خرطوم فیل ها، تکان دادن شدید آنها با قدرت است
او همچنین با دو دستش گردن اسب های مرده ای را که روی زمین افتاده اند می کشد
سعی دارد با یک سیلی سر اسب سواران مرده را بشکند.1775.
رزمندگان در حالی که به طور مداوم در میدان نبرد می پرند و تاب می زنند می جنگند
آنها حتی کمی از کمان، تیر و شمشیر نمی ترسند
بسیاری از ترسوها از ترس بازگشت به میدان جنگ سلاح های خود را در میدان جنگ رها می کنند و
جنگیدن و مرده بر زمین افتادن.1776.
وقتی کریشنا دیسک خود را بالا گرفت، نیروهای دشمن ترسیدند
کریشنا در حالی که لبخند می زد بسیاری از افراد را از نیروی زندگی محروم کرد
(سپس) گرز را گرفت و بعضی را له کرد و بعضی را با فشردن کمرش (کشت).