سپس پادشاه نارادا ریشی را نزد خود خواند. 1.
(او) پادشاه همه خدایان شد
و خود برهما تیلاک را به او زد.
او تمام لشکر خدایان را (از ترس دشمنان) آزاد کرد.
هنگامی که (همه) غول ها کشته و حذف شدند. 2.
بنابراین او سالها حکومت کرد.
(سپس) غول ریش بلند متولد شد.
ده هزار دست نخورده گرفت
با خشم بر او (پادشاه) آمد. 3.
همه خدایان این را شنیدند
که غول دراز آمده است.
بیست هزار دست نخورده هم بردند
رفت و با او روبرو شد. 4.
(خدایان) ثریا را پدر سپاه قرار دادند.
سمت راست به ماه داده شده است.
Kartikeya در سمت چپ قرار می گیرد
که هیچ کس (هیچ وقت) قدرتش را نابود نکرده است. 5.
همه خدایان از این طرف بالا رفتند.
همه غول ها از آن طرف جمع شدند.
انواع زنگ شروع به نواختن کردند.
در هر دو جهت، رزمندگان شروع به غرش کردند. 6.
(آنها) در حالی که «دای دای» می گفتند، طبل و ناگار می نواختند.
و بعد از نوشیدن مست شدند.
سی هزار دست نخورده در ارتش
خدا جنگ وحشتناکی آفرید.7.
وقتی ناقوس های مرگبار به صدا در می آیند،
(سپس) غول ریش بلند در جنگ رعد و برق زد.
تیرهای تیز از دو طرف پرتاب می شد.
آنها در کسی که ملاقات کردند زندگی نکردند (یعنی از روی آن عبور کردند) 8.
وقتی خدایان عروج کردند،
(سپس) حتی غول ها هم پر از خشم شدند.
زنگ های مختلف نواخته شد.
چاتری شروع به تحریک اسب ها برای جنگ کرد. 9.
تیرهای بی شمار از دو طرف،
عقرب ها، نیزه ها و هزاران صاعقه شروع به حرکت کردند.
که گرزهای سنگین روی آن به صدا در می آیند،
آنها را همراه با ارابه ها در هم خواهند شکست. 10.
در بدن کی،
آن قهرمانان به بهشت خواهند رفت.
جنگی وحشتناک در سرزمین جنگ قهرمانان آغاز شد
و ارواح، ارواح و ارواح شروع به رقصیدن کردند. 11.
در جایی قهرمانان در حال چرخش روی زمین افتادند
و در جایی (چندین) دست و پا بریده شده بود.
نهر خون جاری بود که ببیند کدام بیترونی
(به ویژه: به گفته پوراناها، رودخانه ای پر از خاک که در شمال یاما لوکا جریان دارد و عرض آن دو یوجانا است و طبق آیین هندو باید از آن عبور کرد. یک گاو اهدایی در چنین مواردی کمک می کند) نیز شرمنده شد.
از این طرف خدایان خیلی عصبانی بودند
و در آن طرف غول ها پا گذاشتند.
با خشم در دلشان،