از میان هفت نفر دیگر (هر پادشاه) ده نفر را بدهند،
وقتی از آنها خواسته شد که بگویند آن پادشاه در هفت کلمه کیست که پادشاه (پاراسنات) بر خشم او غلبه نکرده است؟129.
همه به پایین نگاه کردند، کسی متفکرانه جواب نداد.
همه آنها با سرهای خمیده نگاه کردند و فکر کردند که آن پادشاه روی زمین کیست که نامش ذکر شود.
شاه را یکی یکی صدا زد و بعد همه را صدا زد و پرسید.
پادشاه هر یک را صدا زد و از او پرسید که او که تسخیر نشده بود کیست؟130.
سخنان یک پادشاه:
ROOAAL STANZA
پادشاهی گفت ای شاه! کلمه را بشنو
یکی از پادشاهان گفت: «اگر امنیت جان من را تضمین کنی، میتوانم بگویم
(یه چیزی میگم). حکیم در شکم ماهی است و در اقیانوس زندگی می کند.
«در دریا ماهی است که در شکمش حکیمی است راست می گویم از او بپرس و از دیگر پادشاهان نپرس.131.
یک روز پادشاه جاتاداری وارد چیر سامودرا شد.
«ای پادشاه! یک روز شیوا که قفل های مات پوشیده بود به طور مداوم وارد اقیانوس شد و در آنجا زنی جذاب بی نظیر را دید.
با دیدن او، نطفه آواتار شیوا ('Sives'-Datta) به اقیانوس افتاد.
با دیدن او، منی او در اقیانوس تخلیه شد و به همین دلیل یوگی ماتسیندرا در شکم ماهی نشسته است.132.
پس ای راجان! از اون طرف باید بری از بی بیک بپرسی.
«ای پادشاه! برو و از او بپرس، این همه پادشاهانی که از سوی تو دعوت شده اند، نمی توانند چیزی به تو بگویند
هنگامی که پادشاه متجسد پادشاهان چنین سخنانی را شنید،
هنگامی که فرمانروا این را شنید به دنبال آن ماهی در اقیانوس رفت و تمام تورهای جهان را با خود برد.133.
با احضار تورهای بانت بانت و همراه داشتن تمام مهمانی ها
پادشاه با غرور به حرکت در آمد و طبل های خود را به صدا درآورد و انواع تور و لشکر خود را با خود برد
وزرا، دوستان و کوماراس با تمام وسایلشان به (دریا) دعوت شدند
او همه اینها را وزیر و دوستان و شاهزادگان و غیره خواند و تورهایش را به این سو و آن سو در اقیانوس پرتاب کرد همه ماهی ها ترسیده بودند.134.
انواع ماهی ها، لاک پشت ها و غیره
انواع ماهی ها، لاک پشت ها و موجودات دیگر با گیر افتادن در تورها بیرون آمدند و شروع به مردن کردند.
(در چنین زمان بحرانی) همه موجودات زنده با هم به دریا رفتند.
سپس همه موجودات آب به حضور خدای اقیانوس رفتند و علت نگرانی خود را شرح دادند.135.
سامودرا به شکل برهمن نزد او (پادشاه) آمد.
بانوی اقیانوس در کسوت برهمن در برابر پادشاه و تقدیم جواهرات و الماس و مروارید و غیره به شاه گفت:
ای راجان! (به من گوش کن) برای چه جانداران را می کشی؟
«چرا موجود را می کشی، زیرا هدفی که به اینجا آمده ای در اینجا برآورده نمی شود.»136.
گفتار اقیانوس:
ROOAAL STANZA
شاه تجسم پادشاهان! گوش کن، جایی که دریا عمیق است،
«ای پادشاه! یوگی ماتسیندرا در شکم ماهی در شیر اقیانوس به تفکر نشسته است
«او را با تور خود بیرون بیاور و از او بپرس، ای پادشاه!
آیا هر چه گفتم، این معیار واقعی است؟»137.
پادشاه با جمع آوری هزاران جنگجوی خود از اقیانوس دورتر شد
جایی که دختران بهشتی با شوق این طرف و آن طرف می رفتند
همه با نواختن طبل و نواختن سازهای مختلف به آنجا رسیدند.
جایی که شیر اقیانوس بود.138.
پس از ساختن توری از سوترا، آن را در آن پهناور (اقیانوس) انداخت.
تورهای پنبه ای تهیه و به اقیانوس انداخته شد و موجودات زیادی در آن گرفتار شدند، اما پسر شیوا (ماتسیندرا) دیده نشد.
همه جنگجویان (با تله) نزد شاه شکست خورده آمدند
همه جنگجویان بسیار خسته به حضور پادشاه آمدند و گفتند: «موجودات بسیار دیگری نیز گرفتار شدهاند، اما آن حکیم در جایی یافت نمیشود.»139.
ماچیندرا جوگی ناامیدانه در شکم ماهی نشسته است.
یوگی بی میل در شکم ماهی نشسته است و این نمی تواند او را به دام بیندازد