(آن را) به سینه بگیریم و (هرگز) جدا نکنیم.
بگذار با دیدن تصویر بی حد و حصر آقا زندگی کنیم. 10.
اگر هر زن یا زن جوان شهر تصویر راج کومار را ببیند
پس در چت می گوید که پرواز کن و با او برو.
یک بار به این بارداری ملایم دچار شدم
بنابراین اجازه دهید من از آن برای نسل ها و میلیون ها سن آزاد باشم. 11.
بسیاری برای دیدن زیبایی های کنوار می آیند.
برخی از آنها با به هم پیوستن مهره ها لبخند زدند.
آنها دیوانی شدند که توسط (تیر) عشق عالی سوراخ شده بود.
موضوع لژ مردم از ذهن (آنها) فراموش شد. 12.
از انسان ها، از خدایان، از غول ها، از گاندارواس،
در مورد همسران تحقیرآمیز ("کور") کینارها، یاکشاها و ناگاس ها چه می شود؟
لچمی و غیره نیز با دیدن زیبایی (آن) مسحور شدند
و بدون ذکر قیمت فروخته شد. 13.
زنان با دیدن زیبایی (او) مسحور شدند.
پول و ثروت از انسان های فانی سرازیر می شد.
آنها می خندیدند و می گفتند اگر روزی راج کومار را بگیریم
پس بیایید آن را به قلب وصل کنیم و سپس (هرگز) آن را جدا نکنیم. 14.
دوگانه:
خواهر او راج کوماری سوکومار ماتی بود.
او با دیدن زیبایی بی نظیر برادرش مجذوب شد. 15.
بیست و چهار:
روز و شب در ذهنم اینطور فکر می کردم
این که کونور رامان باید با من رابطه جنسی داشته باشد.
وقتی لژ (رابطه) برادر را در نظر داشت
سپس مردم شروع به نگرانی در مورد اقامتگاه می کنند. 16.
(او) لژ را انجام می داد، بلکه چیت را تکان می داد
با این حال، کومار به دست نمی آمد.
سپس به شخصیت عجیبی فکر کرد
که با آن دین کنور را تباه کرد. 17.
(او) خود را فاحشه کرد
و موها را با جواهر آراسته است.
گردنبندهای زیبایی بدن را می آراستند.
(به این صورت بود) انگار ستارگان نزدیک ماه می درخشند. 18.
او در حال خوردن پان به دادگاه آمد
و همه مردم را فریب داد.
به پادشاه طعنه زیاد نشان دهید،
گویی بدون تیر کشته است. 19.
پادشاه از دیدن زیبایی (او) مسحور شد
و بدون تیر مجروح شد.
(در ذهن شروع به فکر کردن کردم) امشب با آن تماس خواهم گرفت
و (با این کار) با علاقه فعالیت جنسی انجام خواهم داد. 20.
وقتی روز گذشت و شب فرا رسید
پس کنور او را صدا زد.
با او رابطه جنسی داشت،
اما بهد ابهد نتوانست چیزی بفهمد. 21.
دوگانه:
کوماری با محبت با او بازی کرد.