(در جامه زرد) از شیفتگی آنها. (l3)
تو با دندان های قرمز
دستگیری برهمن ها را نابود کنید.
شما در خانه ناند (به عنوان کریشنا) تجسم یافتید.
زیرا که پر از علم بودی.(14)
تو به تنهایی بودا بودی (به شکل آواتار ظاهر شدی) تو به تنهایی شکل ماهی گرفتی.
این تو بودی که در کوچ تجسم کردی و اقیانوس را تکان دادی.
خودت با در نظر گرفتن شکل برهمن پاراشورام
زمانی زمین از چتر محافظت شد. 15.
شما که به عنوان نیاقلانکی (کالکی) تجسم می کنید،
مطرودان را متلاشی کرد.
ای پدر بزرگوارم به من احسان خود را عطا کن
و اجازه دهید من به روشی که انتخاب می کنم عمل کنم. (l6)
ساویه
در محاصره ردایی، سر خود را با تسبیح و شمشیر سنگین به سر می پرستی.
چشمان قرمز وحشتناک شما که پیشانی شما را روشن می کند، خوش یمن است.
تارهای شما در حال شعله ور شدن هستند و دندان ها درخشان هستند.
دستهای افعی شما شعلههای آتش میسوزاند و خداوند متعال حافظ شماست.(17)
درخشان مانند خورشید، شجاع و بزرگوار مانند کوه،
راجاها که پر از منیت بودند و با غرور در اوج پرواز می کردند،
آنهایی که آرمان خرس ها و بهیراوها بودند،
همه آنها توسط الهه بهیوانی و همدستانش سر بریده و به زمین پرتاب شدند.(18)
کسانی که به صدها هزار اسلحه (مبارزه) اهمیت نمی دادند، آنها که صدها هزار دشمن شجاع را نابود کردند،
آنها با بدن هایی مانند قلعه که هرگز حتی به (خدا) ایندرا هم نباختند،
ممکن بود کرکس ها بدنشان را خورده باشند، اما هرگز از میدان جنگ عقب نشینی نکردند.
آنها با شمشیر کالی بریده شدند و این گونه راجاها در میدان جنگ زمین خوردند. (19)
آنهایی که دارای بدن های قهرمان بودند، همیشه با سربلندی بالا می رفتند.
آنها با شوق آمدند و از چهار طرف به جنگ آمدند.
آن جنگجویان انکار ناپذیر مانند طوفان گرد و غبار از همه جا غرق شدند.
و آن قهرمانان خوش تیپ که با خشم پرواز می کردند به سوی جنگ روان شدند.(20)
آن شیاطین رنگهای غبارآلود و آغشته به غبار و تیز مانند فولاد فرار کرده بودند.
بدنها به تنومند کوههای سیاه، و آراسته به کتهای آهنی، مست بودند.
(شاعر می گوید:) آن شیاطین خشمگین که آماده جنگ با خدای متعال بودند، به خاک سپرده شدند.
آنها کسانی بودند که قبلاً مانند شیر در میدان های جنگ غرش می کردند. '(22)
در زمان اوج، که قابل تصور نبود، طبل نامرئی بر ظاهر شیاطین پیچ خورده کوبیده شد.
که پر از تکبر بودند. که بدنشان حتی با تیرهایی که از کمان بیرون میآمد، فروکش نمیکرد،
وقتی مادر کیهان (باگاوتی) با عصبانیت به پایین نگاه کرد، تمام آن درخشان ها سر بریده و بر روی زمین فرو ریختند.
همه آنهایی که چشمان نیلوفری داشتند که نمیلرزیدند، اما مانند شیر بیدار ماندند، توسط شاکتی نابود شدند.(23).
در زمان اوج، که قابل تصور نبود، طبل نامرئی بر ظاهر شیاطین پیچ خورده کوبیده شد.
که پر از تکبر بودند. که بدنشان حتی با تیرهایی که از کمان بیرون میآمد، فروکش نمیکرد،
وقتی مادر کیهان (باگاوتی) با عصبانیت به پایین نگاه کرد، تمام آن درخشان ها سر بریده و بر روی زمین فرو ریختند.
همه آنهایی که چشمان نیلوفری داشتند که نمیلرزیدند، اما مانند شیر بیدار ماندند، توسط شاکتی نابود شدند.(23).
در آن جنگ سرنوشت ساز، (جسد) صدها و هزاران قهرمان دو نیم شد.
حلقه های تزئینی در اطراف شیوا قرار داده شد،
هر جا که الهه دورگا می رفت، دشمنان با بهانه های لنگ پاشنه می گرفتند.
همه آنهایی که چشمان نیلوفری داشتند، که نمی لرزیدند، اما مانند شیرها هوشیار بودند، توسط شاکتی نابود شدند.(24)
قهرمانانی مانند سنبه و نی سانبه که شکست ناپذیر بودند، با خشم پرواز کردند.
آنها با پوشیدن کتهای آهنی، شمشیرها، کمانها و تیرها را بستند و سپرها را در دست داشتند.