ماها کالا عصبانی شد و با اسلحه زد.
مقدسین را نجات داد و همه بدکاران را کشت. 321.
آیه بوجانگ:
در میدان نبرد، رزمندگان توانا محکم ایستادند.
ببینیم چه کسی برنده و چه کسی بازنده است.
حمل (در دست) سه گانه، نیزه، نیزه و نیزه
در چهار طرف جنگجویان سرسخت شروع به غرش کردند. 322.
در آن جنگ وحشتناک، ناقوس های وحشتناکی به صدا درآمدند.
از چهار طرف ارابه ها با ارابه ها غرش می کردند.
(در دست داشتند) سه گانه و نیزه و شمشیر و نیزه.
راجوادای سرسخت در خشم مشغول جنگ بودند. 323.
اسلحه های بلند و توپ های فیل کشیده در جایی حرکت می کردند
و در جایی توپ های اسبی شلیک می کردند.
جایی سانخا، بهریان، پرانو (درام کوچک) و ضول می نواختند.
در جایی رزمندگان دست بر دولا می زدند و (جایی) شاهان فریاد می زدند. 324.
جایی صدای کوبیدن و کوبیدن بلند بود.
جایی رزمندگان و اسب های کشته شده در میدان جنگ دراز کشیده بودند.
جایی در منطقه جنگی، سوارکاران جوان در حال رقصیدن بودند
و در جایی جنگجویان وحشتناک میدان نبرد را آراسته بودند. 325.
در جایی اسب ها مرده دراز کشیده بودند و بعضی جایی که فیل ها دراز کشیده بودند.
در جایی رزمندگان پاپیون مرده دراز کشیده بودند.
در جایی یک بوپا سنگین بال می زد و غرش می کرد.
بسیاری از رزمندگان در میدان نبرد مرده افتاده بودند و خون (از زخم آنها) جاری بود.326.
بیست و چهار:
بنابراین هنگامی که غول ها به انتخاب خود کشته شدند،
(سپس) که بسیار عصبانی بودند، دیگران آمدند.
با گره زدن کمک هزینه به شانس، خود را آراسته می کردند.
جنگجویان بی شماری جلوتر از فیل ها حرکت می کردند. 327.
(آنها) سواران زیادی را با خود برده بودند.
(آنها) به راه افتادند و طبل و نقاره می نواختند.
سنخ، سنج و طبل می نوازند
آن چهار با شوق رفتند. 328.
یک جایی دورو و یک جایی دوگدوگی بازی می کردند.
رزمندگان به پهلوهای خود می کوبیدند و با عجله وارد جنگ می شدند.
در جایی بسیاری از موراج، اوپانگ و مورل (در حال بازی بودند).
(در جایی) طبل و سنج می نواختند. 329.
در جایی تنبورهای بی پایان می نواختند،
(جایی) هزاران لوبیا و فلوت می نواختند.
شترهای بی پایان ('Sutri') و فیل ها ('Feel') سوار بر ناگاراهای بی پایان.
و آمیت کناره (ویشش وجه) (به قدری بودند که) قابل شمارش نبود. 330.
وقتی جنگ اینطوری ادامه داشت
(سپس) روزی زنی به نام دوله (دی) ظاهر شد.
(او) بر شیری سوار بود و پرچمش را زینت می داد.
دیدن اینکه غول ها از کی فرار می کنند. 331.
(او) به محض آمدن غول های زیادی را کشت
و ارابه داران را به صورت مولهیل («پرای») انداخت.
چند پرچم بریده شد؟
و (بسیار) ران و پا و سر و بازو (قطع).332.