سند ("مرجع") نوشته شده را از من اکنون دریافت کنید
و همه چیز از جمله خانه (من) را از بیت المال بگیر. 7.
اگر الان مرا دار بزنی و بکشی،
بنابراین شما همان ثروتی را که من دارم به دست خواهید آورد.
چرا سناد را نمی نویسید و (همه پول) را نمی خواهید.
و همه چیز از جمله خانه را از بیت المال بگیرید. 8.
دوگانه:
(آنها) دزدها فکر می کردند که ما با کشتن آن پول به دست می آوریم
(او) پس فقط مال از اینجا گرفته می شود، مال از آنجا (منظور خانه او) گرفته نمی شود. 9.
پس اکنون (کاغذ) را باید سفارش کرد و از آن یک سناد نوشت
و تمام ثروت آن به همراه خانه را باید با رفتن به شهر به دست آورد. 10.
قاطعانه:
(کاغذ را خواستند) و سناد را نوشتند.
آن زن هم عصبانی شد و در آن نوشت.
(نوشت که) دانستن تنها بودنم مرا در دام انداخت
و تمام لباس و پول را برداشت و سناد نوشت. 11.
بیست و چهار:
او را از دام آزاد کرد.
راه شهر را در پیش گرفت.
وقتی قاضی سناد را دید
بنابراین آنها در Chandni Chowk کشته شدند. 12.
دوگانه:
سپس توند کالا این نوع شخصیت را در بون بازی کرد.
(او) جان خود را نجات داد و مال خود را حفظ کرد و آن دزدان را کشت. 13.
در اینجا پایان فصل 162 مانتری بوپ سامواد از تریا چاریترا از سری چاریتروپاخیان است، همه فرخنده است. 162.3224. ادامه می یابد
دوگانه:
پادشاهی به نام بهادرا سن در قلعه گوالیور زندگی می کرد.
که تمام مخلوقات جهان هشت بار برای (نام) او شعار دادند. 1.
بیست و چهار:
همسر او زنی زیبا به نام بیجی کوری بود.
گویی هنرمند آن را با دستان خود ساخته است.
او فرم بسیار زیبایی داشت
دیدن چه کسی حتی ماه نیز سرخ می شد. 2.
دوگانه:
بهادرا سن راجا یک روز به شکار رفت.
دشمنان به او کمین کردند و او را کشتند. 3.
بیست و چهار:
این خبر به گوش ملکه رسید
که دشمنان رفته اند و شاه را کشته اند.
سپس ملکه در ذهن خود فکر کرد.
(شاعر گوید) در چوپای گفته ام. 4.
خدا پسرم را (هنوز) کوچک کرده است.
و شوهر راه بهشت را در پیش گرفته است.
پس باید چنین شخصیتی را در نظر گرفت.
آن دشمن را باید با فریب کشت. 5.
نامه ای نوشت و برای شاه دشمن فرستاد.
(و نوشت که) آنچه پادشاه انجام داده است، همان است که یافته است.
(حالا لطفا دخترم) سوریا کالا را ببرید