سپس طبیب نزد شاه رفت
و بدنش را بیمار خواند. 6.
(و گفت) اگر می گویی، بگذار انجام دهم.
مثل اینکه چگونه به او با باتی ("باری") غذا می دادند.
(با او) تن سالم پادشاه بیمار شد.
اما آن احمق نتوانست تفاوت را درک کند.
به محض خوردن باتی شکمش رفت.
گویی پرنالا (در ماه ساوان) جاری شده است.
به پادشاه برای توقف (لشکریان).
Malomali به batti دوم تغذیه کرد.8.
با آن معده بیشتر حرکت کرد.
به همین دلیل پادشاه بسیار افسرده شد.
پزشك گفت: شاه به بیماری سانپات مبتلا شده است.
بنابراین، این روش به دقت درمان شده است. 9.
(طبیب) ده تولا حفیم خواست
و خشم زیادی به آن اضافه کرد.
غبارآلود (از آن دارو) بر بدن پادشاه.
با او (پادشاه) پوست کنده شد. 10.
وقتی پادشاه می گوید "سلام"،
بنابراین پزشک می گوید:
اجازه ندهید زیاد حرف بزند
و دهان شاه را ببند. 11.
در حالی که غبار بر بدن شاه فرو می ریزد،
سه بار پادشاه می گوید "سلام".
هیچ کس تفاوت (این موضوع) را درک نکرد.
و با این ترفند جان او را گرفت. 12.
(ملكه) با اين ترفند شاه را كشت
و چتر را روی سر پسرش تاب داد.
تمام درهم تنیدگی ها را حذف کرد،
اما هیچ کس تفاوت را درک نکرد. 13.
در اینجا نتیجه گیری از شخصیت 281 Mantri Bhup Sambad از Tria Charitra از سری Charitropakhyan است، همه چیز فرخنده است. 281.5389. ادامه می یابد
بیست و چهار:
پادشاهی به نام امی کاران شنیده بود
در خانه او زنی به نام عمار کالا بود.
(او) بر سراج گرح حکومت می کرد.
(به همین دلیل) در دنیا به نام سراجی نامیده می شد. 1.
آسوره کالا دومین ملکه او بود
که شب و روز در دل شاه می زیست.
عمار کالا قبلاً در ذهن بسیار عصبانی بود.
عاشورا کالا هر روز توسط شاه صدا می شد. 2.
(عمار کالا رانی) یک بانیه نامید
و با او بازی کرد.
نام آن مرد آناند کومار بود
که زن شاه با او توطئه کرده بود. 3.
(او) آسوره کالا را با دست خود کشت
و سپس به شوهر گفت که همسرت مرده است.
میترا را زیر پاره پوشاند (یعنی).
و آن را به زیبایی تزیین کرد. 4.