برای این جواهر، بلرام، برادر کریشنا، در ذهن خود فکر کرده بود و پس از به دست آوردن آن برمی گشت.
همان جواهر را کریشنا گرفت و پس از نشان دادن آن به همگان، آن را به آکرور برگرداند.2082.
جواهری که ساتراجیت پس از خدمت به خدای سوریا به دست آورده بود
جواهری که شاتدانوا به خاطر آن توسط کریشنا کشته شد
او با او به آکرور رفته بود، او از او برگشت و به سری کریشنا آمد.
که توسط آکرور گرفته شده بود و دوباره به کریشنا آمده بود، همان را کریشنا به آکرور بازگرداند، مانند اعطای یک سکه طلا توسط رام چاندرا به جانبازش.2083.
دوره
سری کریشنا با دادن مهره به موفقیت بزرگی دست یافت.
با بازگرداندن جواهر، کریشنا، برش دهنده سرهای ظالمان و برطرف کننده مصائب قدیسان، مورد تایید بی نهایت قرار گرفت.2084.
پایان شرح کشتن شاتدانوا و دادن جواهر به آکرور در کریشنااتارا (بر اساس داشام اسکند پورانا) در باچیتار ناتاک.
شرح ورود کریشنا به دهلی
چاوپای
وقتی مهره ها را به اکور دادند
هنگامی که جواهر به آکرور داده شد، کریشنا به فکر رفتن به دهلی افتاد
سپس وارد دهلی شدند
او به دهلی رسید، جایی که هر پنج پانداوا زیر پای او افتادند.2085.
دوره
سپس به خانه کونتی رفت تا از وضعیت خانواده جویا شود
کونتی در مورد تمام رنج هایی که در دستان کورواس تجربه کرده بود به او گفت.2086.
وقتی کریشنا چهار ماه در ایندراپراسات (دهلی) ماند،
پس از چهار ماه اقامت در ایندراپراستا، یک روز کریشنا همراه با آرجونا به شکار رفت.2087.
SWAYYA
طرفی که در آن حیوانات شکاری زیادی وجود داشت، کریشنا به سمت آن رفت
او نیلگای ها، خوک ها، خرس ها، پلنگ ها و بسیاری از خرگوش ها را کشت
کرگدن، فیل مست جنگل و شیرها کشته شدند
به هر کسی که کریشنا ضربه ای زد، نتوانست آن ضربه را تحمل کند و بیهوش افتاد.2088.
کریشنا که آرجونا را با خود برد، با نفوذ به جنگل، گوزن های زیادی را کشت
بسیاری با شمشیر و بسیاری با اصابت تیر به بدن خود کشته شدند
او با فرار اسب ها و بدرقه سگ ها، حتی کسانی را که فرار کرده بودند را کشت.
با دویدن اسبهایشان و رها کردن سگها، حیوانات فراری کشته شدند و به این ترتیب هیچکس نتوانست با فرار خود را از دست کریشنا نجات دهد.2089.
تعدادی از آهوها توسط آرجونا و تعدادی دیگر توسط خود کریشنا کشته شدند.
یک گوزن توسط آرجونا و یکی توسط خود کریشنا کشته شد و آنهایی که در حال فرار بودند با رها کردن سگها دستگیر شدند.
پس از کبک هایی که به آسمان پرواز کرده بودند، لرد کریشنا عقاب ها را آزاد کرد.
کریشنا شاهین ها را برای کبک های پرنده به آسمان فرستاد و به این ترتیب شاهین ها طعمه خود را گرفتند و پس از کشتن آن را به پایین پرتاب کردند.2090.
(آنها) بسر و کوهیا و بحیر و شاهین و جُرّه با خود بردند
شاهین های گونه شاهین (بصاره، کوهی و بهری) و همچنین شاهین گونه شاهین (لاگرا، چارک و شکرا) را با خود بردند.
دوتی، عقاب، حوض و غیره
به همین ترتیب بر عقاب ها (ضروت و اُکاب) زینت زدند و با خود بردند و هر پرنده ای را هدف قرار دادند و این پرندگان شکاری را فرستادند، آنها را رها نکردند.2091.
وقتی آرجونا و کریشنا با هم شکار کردند، خوشحالی زیادی به دست آوردند.
به این ترتیب کریشنا و آرجونا با هم لذت شکار را به دست آوردند و متقابلاً عشق خود را به یکدیگر افزایش دادند.
اکنون در ذهن خود آرزو داشتند که آب بنوشند و به سمت نهر بیایند
هر دوی آنها شکار را ترک کردند و به سمت ساحل یامونا رفتند.2092.
وقتی برای خوردن آب می آمدند، زنی زیبا را در آنجا دیدند
کریشنا از آرجونا خواست تا در مورد زن پرس و جو کند
ارجان با اطاعت از اجازه با او (زن) اینگونه صحبت کرد.
آرجونا طبق میل کریشنا از او پرسید: «ای زن! دختر کی هستی؟ کشور شما کدام است؟ خواهر کی هستی و همسر کی هستی؟2093.
سخنرانی یامونا:
دوره