پادشاهان کشور برای او (نام) هشت ساعت مچی می خواندند. 1.
بیست و چهار:
او یک ملکه زیبا به نام سوارناماتی داشت.
گویی اقیانوس به هم ریخته است.
فرمش خیلی قشنگ بود
هیچ زیبایی دیگری مانند او وجود نداشت. 2.
شنیدن از منجمین که خسوف وجود دارد،
پادشاه کوروکشترا برای حمام آمد.
تمام ملکه ها را با خود برد.
او برای برهمن ها احترام زیادی قائل بود. 3.
دوگانه:
سوارناماتی باردار بود، او را هم گرفت.
پس از گشودن خزانه، احترام فراوانی برای برهمنان قائل شد. 4.
ناکوتی پادشاه مروار به نام سور سین بود.
او نیز با تمام ملکه ها به آنجا آمد. 5.
بیست و چهار:
بیر کالا ملکه زیبای او بود.
از هر دو جنبه (پدرشوهر و پدرشوهر) بسیار تأثیرگذار بود.
تصویر او قابل توصیف نیست،
انگار گل چمبلی. 6.
هر دو پادشاه (از ملاقات با یکدیگر) خوشحال شدند.
و (به یکدیگر) تشویق کردند.
هر دو ملکه نیز ازدواج کردند.
(آنها) درد چیت را برطرف کردند.7.
قاطعانه:
(آنها) شروع به صحبت در مورد کشور خودشان کردند
و هر دو شادی یکدیگر را خواستند.
وقتی هر دوی آنها در مورد لقاح دیگری شنیدند،
سپس ملکه ها خندیدند و گفتند.8.
اگر خداوند در خانه هر دو پسری به دنیا آورد
بنابراین ما در اینجا یکدیگر را ملاقات خواهیم کرد.
اگر زوج به یکی پسر و به دیگری دختر بدهد
سپس آنها را نامزد یکدیگر خواهم کرد. 9.
دوگانه:
پس از این صحبت ها، هر دو زن به خانه های خود رفتند. وقتی دو ساعت گذشت
(پس) در خانه یکی پسر و در خانه دیگری دختر به دنیا آمد. 10.
بیست و چهار:
این دختر شمس نام داشت
و پسر را دولا نامیدند.
هر دو را در آب نمک گذاشتند و ازدواج کردند.
بسیاری از انواع شادی شروع به اتفاق افتادن کردند. 11.
دوگانه:
پس از حمام کردن در کوروکشترا، آنها (هر دو خانواده) به آنجا رفتند.
به کشور خود بیا و شروع به حکومت کن. 12.
بیست و چهار:
سالها به همین منوال گذشت.
هر دو کودک بودند، (اکنون) جوان شده بودند.
زمانی که دول پادشاهی خود را به دست گرفت،