دوره
یک روز در یک زمان فرخنده همه گوپی ها دور هم جمع شدند
در یک مورد، همه دختران (گوپی ها) که با هم صحبت می کردند، شروع به توصیف اندام های مختلف کریشنا کردند.291.
SWAYYA
یکی می گوید چهره کریشنا مجذوب کننده است یکی می گوید سوراخ بینی کریشنا جذاب است
یکی با خوشحالی می گوید که کمر کریشنا مانند شیر است و برخی می گوید بدن کریشنا از طلا است.
نان کوی (کریشنا) مثل آهو حساب می شود. شیام کاوی آن زیبایی را توصیف می کند
کسی شبیه گوزن را برای چشم ها می آورد و شاعر شیام می گوید که مانند روحی که در بدن انسان نفوذ می کند، کریشنا در ذهن همه گوپی ها نفوذ می کند.292.
با دیدن چهره کریشنا مانند ماه، همه دختران براجا خوشحال می شوند
از این طرف کریشنا توسط همه گوپی ها جذب می شود و از طرف دیگر، به دلیل موهبتی که دورگا اعطا کرده است، گوپی ها احساس بی حوصلگی می کنند.
(اگرچه) گوش در خانه دیگری آرام می گیرد. شیام شاعر بهترین یاش را اینگونه فهمیده است
برای زیاد شدن بی حوصلگی گوپی ها، مدتی در خانه ای دیگر می ماند، آن گاه قلب همه گوپی ها مانند ترک آسان وترهای لوله نیلوفر، ترکید.293.
عشق متقابل کریشنا و گوپیس همچنان در حال افزایش بود
هر دو طرف احساس بی قراری می کنند و چندین بار به حمام می روند
کریشنا که قبلاً نیروهای شیاطین را شکست داده بود اکنون تحت کنترل گوپی ها قرار گرفته است
اکنون در حال نمایش بازی عاشقانه خود به جهانیان است و پس از چند روز کانسا را سرنگون خواهد کرد.294.
شاعران شیام می گویند، آنجا کریشنا بیدار می شود و در اینجا گوپی ها (بیدار می شوند) که به او علاقه مند هستند.
شیام شاعر می گوید از یک طرف گوپی ها بیدار هستند و از طرف دیگر کریشنا شب ها چشمکی نمی خوابد، آنها از دیدن کریشنا با چشمان خود خوشحال می شوند.
به عشق بسنده نمی کنند و شهوت در بدنشان زیاد می شود
هنگام بازی با کریشنا، روز طلوع می کند و آنها از آن آگاه نیستند.295.
روز طلوع کرد و گنجشک ها شروع به جیک جیک کردند
گاوها رانده شدند به جنگلی که گوپاها بیدار شده اند، نند بیدار شده و مادر یاشودا نیز بیدار شده است.
کریشنا نیز بیدار شد و بالرام نیز بیدار شد
از آن طرف گوپاها برای غسل و از این طرف کریشنا به سمت گوپیس رفتند.296.
گوپی ها با لبخند مشغول صحبت های عاشقانه هستند
فریبنده کریشنا چابک با چشمان خود گوپی چنین می گویند
�������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������
ژرفای عشق تنها زمانی به وجود می آید که انسان عاشق شود و از صحبت در مورد ذات احساس لذت کند.297.
سخنرانی گوپی ها خطاب به کریشنا:
SWAYYA
���ای دوست! ما رفتیم تا به اصل مطلب گوش کنیم
به ما بفهمان که چگونه میخواهیم تو را ببینیم و تو نوک پستانهای ما را دوست داری
آنها با خنده بر لب دارند چنین کارهایی را انجام می دهند.
گوپیها با کریشنا چیزهای مشابهی صحبت میکنند و وضعیت آن زنان این گونه است که در عشق کریشنا بیهوش میشوند.298.
پایان فصل با عنوان «سرقت لباس» در کریشنا آواتارا (بر اساس داشام اسکند) در باچیتار ناتاک.
اکنون شرح ارسال گوپاها به خانه های برهمنان است
دوره
با ورزش کردن با آنها (گوپی) و غسل در جمنا
کریشنا پس از بازی هوس انگیز با گوپی ها و حمام کردن به جنگل رفت تا گاوها را بچراند.299.
کریشنا در حال راه رفتن به جلو و سلام بریچاس (سقوط در راه)،
کریشنا با تمجید از زنان زیبا جلوتر رفت و پسران گوپا که با او بودند گرسنه شدند.300.
SWAYYA
برگ های آن درختان خوب است،
گلها، میوهها و سایهشان همگی در زمان بازگشت به خانه خوب هستند،
کریشنا با فلوت خود زیر آن درختان می نواخت
با شنیدن صدای فلوتش انگار باد برای مدتی قطع شد و یامونا هم گرفتار شد.301.
(فلوت) راگاهای ملاسیری، جایاسیری، سارنگ و گوری نواخته می شود.
کریشنا بر روی فلوت خود حالت های موسیقی مانند مالشری، جیتشری، سارنگ، گاوری، سورات، شوده مالهار و بلاوال را که مانند شهد شیرین است می نوازد.