او با ژست رقص بر روی زمین راه می رود، با شکوه زیبایی مانند کوپید.
با دیدن او همه پادشاهان و همچنین (یودیشترا) پادشاه شاه خوشحال می شوند.9.150.
وینا، ون مریدانگ، بانسوری و بهری در حال بازی هستند.
بی شمار موج، تور، مورچنگ، مندال، چنگ بیگ و سرنایی
ذول، ذولاک، خنجری، داف و جهانجه نیز در حال نواختن هستند.
زنگ بزرگ و زنگ کوچک طنین انداز می شود و حالت های بی شماری از موسیقی ایجاد می شود.10.151.
کتری ها وقتی نواخته می شوند صدای نامحدودی تولید می کنند و اسب های بی شماری غر می زنند.
هر جا اسبی به نام سری بارن می رود، سران ارتش به دنبال او می آیند.
هر کس اسب را به زنجیر ببندد، با او می جنگند و او را تسخیر می کنند.
کسی که آنها را دریافت کند، نجات می یابد، وگرنه کسی که مقابله می کند، با خشونت کشته می شود.11.152.
همه پادشاهان با فرستادن اسب به هر چهار جهت فتح شدند.
قربانی اسب به این ترتیب تکمیل شد، در جهان بسیار بزرگ و شگفت انگیز است.
انواع و اقسام مواد به صورت خیریه به برهمن ها داده می شد.
همچنین بسیاری از انواع لباس ابریشمی، اسب و فیل بزرگ.12.153.
هدایای فراوان و ثروت بی حساب در خیریه به برهمن های بی شماری داده شد.
از جمله الماس، لباس های معمولی، لباس های ابریشمی و بسیاری از طلا.
همه دشمنان بزرگ وحشت کردند و حتی سومرو، پادشاه کوه، از شنیدن جزئیات خیرات به خود لرزید.
از ترس اینکه رئیس حاکم او را تکه تکه نکند و سپس بیت ها را تقسیم نکند.13.154.
با جابجایی آن در سراسر کشور، اسب در نهایت در محل قربانی کشته شد
سپس آن را به چهار قسمت (قسمت) برش دادند.
یک قسمت به برهمن ها، یک قسمت به کشتری ها و یک قسمت به زنان داده شد.
قسمت چهارم باقی مانده در محراب آتش سوزی شد.14.155.
پس از پانصد سال حکومت بر این دویپا.
این پسران پادشاه پاندو در نهایت در هیمالیا (هیچ جهان) سقوط کردند.
پس از آنها پاریکشات که زیباترین و توانا بود (نوه آنها پسر ابیمانیا) پادشاه بهارات شد.
او مردی با جذابیت بی حد و حصر، اهدا کننده سخاوتمند و گنجینه ای از شکوه شکست ناپذیر بود.15.156.
این پایان دومین قربانی در کتابی با عنوان SRI GYAN PRABODH است.
در اینجا شرح حکومت پادشاه پاریکشات آغاز می شود:
ROOAAL STANZA
روزی شاه پاریکشات با وزرای خود مشورت کرد
در مورد اینکه چگونه قربانی فیل به طور روشمند انجام می شود؟
دوستان و وزرایی که صحبت کردند ایده دادند
که با رها کردن تمام افکار دیگر، فیل دندان های سفید فرستاده شود.1.157.
محراب قربانی در هشت کوس ساخته شد
هشت هزار مناسک و هشت هزار برهمن دیگر
هشت هزار زهکش در انواع مختلف تهیه شد.
از طریق آن جریان پیوسته کره شفاف شده به اندازه خرطوم فیل جریان داشت.2.158.
انواع مختلفی از پادشاهان از کشورهای مختلف نامیده می شدند.
هدایای زیادی از انواع مختلف با افتخار به آنها داده شد،
از جمله الماس، لباس های ابریشمی و غیره، اسب ها و فیل های بزرگ.
فرمانروای بزرگ همه چیزهایی را که دارای تزیینات عالی بود به پادشاهان بخشید.3.159.
به این ترتیب سالها در آنجا حکومت کرد.
بسیاری از دشمنان برجسته مانند پادشاه کاران همراه با بسیاری از اموال گرانبهای خود فتح شدند.
روزی پادشاه به سفری شاد و خوش گذران به شکار رفت.
او یک آهو را دید و تعقیب کرد و با حکیمی بزرگ ملاقات کرد.4.160.
(به حکیم گفت) ��ای حکیم بزرگ! لطفا صحبت کنید، آیا آهو به این سمت رفت؟...
حکیم چشم باز نکرد و جوابی به شاه نداد.
(پادشاه) با دیدن مار مرده ای آن را با نوک کمان بلند کرد
آن را بر گردن حکیم بگذار سپس حاکم بزرگ رفت.5.161.
حکیم با بازکردن چشمانش چه دید؟ او با دیدن مار (به دور گردنش) ترسید.
در آنجا بسیار عصبانی شد و خون از چشمان برهمن جاری شد.
(فرمود:) ����������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������ى ى����������������������������������������ى مىشــود.
او در عرض هفت روز خواهد مرد. این نفرین من همیشه تکرار خواهد شد.���6.162.
پادشاه که از نفرین مطلع شد، ترسید. او گرفت و اقامتگاه ساخت.
آن کاخ در داخل رود گنگ ساخته شد که حتی با هوا هم نمی شد آن را لمس کرد
چگونه مار می تواند به آنجا برسد و شاه را گاز بگیرد؟
اما در زمان مقرر، شاه مارها به آنجا آمدند و (شاه) را نیش زدند.7.163.
(پادشاه پاریکشات) شصت سال و دو ماه و چهار روز حکومت کرد.
آنگاه نور روح شاه پاریکشات در پرتو خالق آمیخته شد.
سپس پادشاه بزرگ جانمجا حامی زمین می شود.
او قهرمانی بزرگ، سرسخت، زاهد و در هجده تعلیم ماهر بود.8.164.
پایان اپیزود شاه پاریکشات. حکومت پادشاه جانمجا آغاز می شود:
ROOAAL STANZA
در خانه یک پادشاه به دنیا آمد، پادشاه بزرگ جامیجا
قهرمانی بزرگ، سرسخت، زاهد و در هجده آموخته ماهر بود.
او که از مرگ پدرش خشمگین شده بود، همه برهمن ها را فراخواند
و خود را به انجام قرباني مار در شور ذهنش براي دارما مشغول كرد.1.165.
گودال قربانی در یک کوس ساخته شد.
پس از آماده کردن محراب آتش، برهمن ها شروع به خواندن مانتراها به طور روشمند کردند.
میلیون ها و مارهای بیشماری در آتش افتادند.
اینجا، آنجا و همه جا طنین انداز پیروزی شاه پرهیزگار بود.2.166.
مارها به اندازه یک دست، دو دست و در آنجا، چهار و پنج دست