همه جنگجویان کریشنا، شمشیرهای خود را در دست گرفتند، بر دشمنان افتادند
آنها که خشمگین شدند چنان جنگی کردند که در هر ده جهت، شغال ها و کرکس ها گوشت مردگان را سیر کردند.
از هر دو طرف رزمندگان پس از مجروح شدن توسط خنجر بر روی زمین افتاده اند و دراز کشیده اند.
خدایان با دیدن این منظره نیز می گویند خوشا به حال آن مادرانی که چنین پسرانی به دنیا آورده اند.1080.
همه رزمندگان دیگری که آنجا بودند، آنها هم به میدان جنگ آمدند
از این طرف لشکر یداوها به جلو رفتند و از طرف دیگر آن مردم جنگ هولناکی را آغاز کردند.
از کمان، تیر، شمشیر، گرز، خنجر، همه این سلاح ها استفاده شد
پس از ملاقات با ارتش Yadavas، ارتش دشمن بر کریشنا افتاد.1081.
جنگجویان دیسک، سه گانه، گرز، شمشیر و خنجر را در دست دارند
آن قدرتمندان که فریاد می زنند بکش، بکش، از جای خود دور نمی شوند
کریشنا لشکر آنها را نابود کرده است (که شاعر) تشبیه را اینگونه بیان کرده است.
کریشنا نیروهای دشمن را نابود کرده است و به نظر می رسد که با ورود به یک تانک، تعدادی فیل گل های نیلوفر آبی را از بین برده است.1082.
دشمن ترسیده از تیرهای کریشنا صبر خود را از دست می دهد
همه رزمندگان با شرمساری میروند و هیچکدام مایل به ادامه جنگ نیستند.
با دیدن مواله و گاوآهن که توسط بالاراما گرفته شده بود، کل ارتش فرار کردند.
با دیدن بلرام با گرز و گاوآهن در دست، لشکر دشمن فرار کرد و این منظره این گونه به نظر می رسد که با دیدن شیر، آهوها از ترس جنگل را ترک می کنند و می گریزند.1083.
سپس همه از دشت فرار می کنند و به پادشاه در حال فروپاشی (جاراساندها) فریاد می زنند.
همه سربازانی که در مسیر تلوتلو خورده بودند به نزدیک جراسند رسیدند و با صدای بلند فریاد زدند: «پروردگارا! کریشنا و بالرام تمام سربازان شما را در خشم خود کشته اند
حتی یک سرباز هم زنده نمانده است
همه آنها در میدان جنگ بر زمین افتاده اند، پس به تو می گوییم ای شاه! که آنها پیروز هستند و لشکر شما شکست خورده است.����1084.
سپس پادشاه با خشم فراوان، جنگجویان توانا را فرا خواند تا دشمنان را بکشد
با دریافت دستورات پادشاه، آنها برای کشتن کریشنا به جلو حرکت کردند
با گرفتن کمان، تیر، گرز و غیره، آنها مانند ابر متورم شدند و بر کریشنا افتادند.
آنها با اسب های تاخت و تاز خود به کریشنا حمله کردند.1085.
آنها شروع به مبارزه با کریشنا کردند، در حالی که با خشم زیاد فریاد می زدند
تیرها، شمشیرها و گرزهای خود را در دست گرفته و فولاد را با فولاد زدند
آنها خودشان مجروح شدند، اما بر بدن کریشنا نیز زخم هایی وارد کردند
بلرم نیز با گاوآهن و گرز خود دوید و لشکر دشمنان را به زمین زد.1086.
دوره
کسانی که در جنگ با پادشاه قدرتمند سری کریشنا کشته شده اند،
جنگجویان بزرگی که با کریشنا جنگیدند و در میدان افتادند، شاعر اکنون نام آنها را برمی شمارد،1087
SWAYYA
جنگجویان قهرمان مانند نارسینگ، گاج سینگ، دان سینگ به جلو حرکت کردند
پادشاهانی مانند هاری سینگ، ران سینگ و غیره نیز پس از صدقه دادن به برهمن ها نقل مکان کردند.
(همه) رفتند و با سری کریشنا جنگیدند و بسیاری از جنگجویان و ارتش بسیار بزرگی را کشتند.
ارتش بزرگ چهار لشکر حرکت کردند و با کریشنا جنگیدند و با تمجید از خود، تیرهای زیادی را روی کریشنا پرتاب کردند.1088.
در این طرف، همه پادشاهان دور هم جمع شدند و شروع به پرتاب تیر به سمت کریشنا کردند
دو قدم به جلو حرکت کردند و با عصبانیت با کریشنا جنگیدند
همه آنها در جنگ غرق شده بودند و امید بقای خود را باقی گذاشتند
لباس های سفیدی که رزمندگان می پوشیدند در یک لحظه قرمز شد.1089.
جنگجویان بسیار خشمگین شدند و چنین جنگی را با کریشنا به راه انداختند که قبلاً توسط آرجونا با کارانا انجام شده بود.
بلرام نیز با عصبانیت و محکم ایستادن در میدان، بخش بزرگی از لشکر را نابود کرد
(آنها) سربازانی که با نیزه در دست رژه می روند، چگونه بالدف را محاصره کردند.
با نگه داشتن نیزه های آنها و تاب دادن جنگجویان، بالرام را مانند فیل مستی که با قدرتش خود را از زنجیرهای فولادی رها می کند، محاصره کرد، اما در گودال عمیقی به دام افتاد.1090.
در میدان جنگ درگیری شدیدی در گرفت و پادشاهی که به آنجا آمد، فوراً کشته شد
از این سو کریشنا جنگی هولناک به راه انداخت و از سوی دیگر، جنگجویان دشمن غرق در خشم شدند.
سری نار سینگ تیری به سوی سری کریشنا شلیک کرد که برای او همتا (قهرمان) وجود ندارد.
نارسینگ تیر خود را به سمت کریشنا پرتاب کرد، گویی کسی میخواست شیر خفته را بیدار کند.1091.