مادر چنین گفت: «ای دوست! ذهن من فوق العاده خوشحال است
من فدای امروز هستم که پسرم ازدواج کرده است.» ۱۳۸۳.
پایان فصل با عنوان «شرح ربوده شدن روکمانی و ازدواج او» در کریشنااتارا (بر اساس داسام اسکاند) در باچیتار ناتاک.
شرح تولد پرادیومنا
دوره
(زمانی که) روزهای زیادی در لذت زن (رکمانی) و مرد (سری کریشنا) گذشت.
زن و شوهر روزهای زیادی را در آسایش سپری کردند و سپس رکمانی باردار شد.1394.
سورتا
(در نتیجه) پسر سورما به دنیا آمد و او را پرادومان نامیدند
فرزند قهرمانی به نام پرادیومنا به دنیا آمد که جهان او را به عنوان یک جنگجو و فاتح بزرگ جنگ می شناسد.2016.
SWAYYA
وقتی کودک ده روزه شد، دیو سامبر (به نام) او را با خود برد.
هنگامی که کودک تنها چند روز داشت، شیطانی به نام شامبر او را دزدید و به دریا انداخت و ماهی او را بلعید.
یک جیوار آن ماهی را گرفت و سپس به سامبر (غول) فروخت.
ماهیگیری آن ماهی را صید کرد و برای شامبار آورد و او با خوشحالی آن را برای پخت به آشپزخانه فرستاد.2017.
وقتی شکم ماهی پاره شد، کودکی زیبا در آنجا دیده شد
خدمتکار آشپزخانه پر از ترحم شد
نارادا آمد و به او گفت: «او شوهر توست
” و اینکه زنان با توجه به شوهرش او را بزرگ کردند.2018.
چاوپای
هنگامی که او روزهای زیادی از (کودک) مراقبت کرد
او پس از مدت ها بزرگ شدن، در ذهنش به زنی فکر کرد
(آن زن) کاما باوا را در چیت می خواست
زن نیز با میل جنسی این را به پسر ركمانی گفته است.2019.
کام آتور (زن) این کلمات را بر زبان آورد (گفت:
سپس ماینواتی این را گفت: تو پسر ركمانی و همچنین شوهر من هستی
تو توسط غول سامبر دزدیده شدی
دیو شامبر تو را دزدیده بود و به دریا انداخته بود.2020.
بعد یک ماهی تو را قورت داد.
«پس یک ماهی تو را بلعیده بود و آن ماهی نیز صید شد
سپس جیور (او) را به سمبر آورد.
ماهیگیر آن را به شامبار آورد و برای پختن برای من فرستاد.2021.
وقتی شکم ماهی را پاره کردم،
«وقتی شکم ماهی را پاره کردم، تو را آنجا دیدم
(سپس) دلسوزی بسیار به دلم آمد
ذهن من رقت انگیز شد و در همان زمان نارادا به من گفت: 2022.
این تجسم کاما است
"این که او تجسم کامادوا (خدای عشق) است که شما شبانه روز به دنبال او هستید.
من به عنوان شوهر به شما خدمت کردم.
من به شما خدمت کردم، شما را شوهر خود دانستم و اکنون با دیدن شما تحت تأثیر میل جنسی هستم.2023.
وقتی بدنت از عصبانیت رودرا سوخت،
بعد شیوا را عبادت کردم.
(سپس) شیوا خشنود شد و به من برکت داد
«وقتی که از خشم شیوا بدنت سوخته شد و خاکستر شد، من در شیوا تعمق کرده بودم که با خشنود شدن این موهبت را به من ارزانی داشت که همان شوهر نصیب من شود.»2024.
دوره
«بعد من خدمتکار آشپزخانه شامبر شدم
حالا شیوا همان جذابیت را از تو ساخته است.»2025.
SWAYYA