او که با کشتن سامبه و نیسومبه، پادشاهی را به هند بخشید
هر کس او را یاد کند و خدمت کند، به هوس دلش پاداش می گیرد.
و در تمام دنیا هیچ کس مانند او حامی فقرا نیست.
پایان ستایش الهه
دعای زمین به برهما:
SWAYYA
با سنگینی و ترس غول ها، زمین از سنگینی سنگین شد،
وقتی زمین از سنگینی و ترس شیاطین پوشیده شد، شکل گاو به خود گرفت و نزد حکیم برهما رفت.
برهما (به او گفت) بگذار من و تو با هم به آنجا برویم، جایی که ویشنو زندگی می کند.
برهما گفت: «ما دو نفر نزد ویشنو اعظم میرویم تا از او بخواهیم که دعای ما را بشنود».
همه افراد قدرتمند تحت رهبری برهما به آنجا رفتند
حکیمان و دیگران در برابر ویشنو عالی شروع به گریستن کردند که گویی کسی آنها را کتک زده است
شاعر با ذکر زیبایی آن منظره می گوید آن مردم ظهور کردند
مانند تاجری که در مقابل افسر پلیس که بهعنوان رئیس پلیس غارت شده است، گریه میکند.
برهما در حالی که تمام یاران خدایان را (با خود) برد، به جایی گریخت که در آن دریای سنگین (مهار) وجود داشت.
برهما همراه با خدایان و نیروها به اقیانوس شیر رسید و پاهای ویشنو عالی را با آب شست.
با دیدن ویشنو (نشسته) در هواپیما، برهما به پای او افتاد.
برهما چهار سر با دیدن آن خداوند متعال عالی، به پای او افتاد و خداوند گفت: «میتوانی بروی، من تجسم میکنم و شیاطین را نابود میکنم».
با شنیدن سخنان خدا، دل همه خدایان شاد شد.
با شنیدن سخنان خداوند، همه خدایان خشنود شدند و پس از ادای احترام به او به جای خود بازگشتند.
تشبیه آن صحنه را شاعر بزرگ در ذهنش تشخیص داد (بدین ترتیب).
شاعر با تجسم آن منظره گفت که آنها مانند گله گاو به عقب برمی گردند.
سخنان ارباب:
دوره