جایی نواخته می شود، جایی فلوت، طبل و سایر آلات موسیقی. خدای عشق با دیدن همه اینها احساس خجالتی می کند و آنقدر خیریه اهدا می شود که گداها احساس رضایت می کنند.
فقیران ملک وار شدند و بعد از صدقه دادن شروع به تبرک کردند، گرایشی به گدایی نماند.175.
جانک آمد و هر سه را در آغوش گرفت و به انحاء مختلف تکریم کرد.
نظم ودایی رعایت شد و برهمن ها مانتراهای تبریک ودایی را قرائت کردند.
پادشاه به هر برهمنی طلا هدیه داد، به شاهزادگان هدایایی داده شد و بارانی از جواهرات بود.
فیلهای سفید و اسبهای تند سیندو به شاهزادگان تقدیم میشدند، به این ترتیب هر سه شاهزاده پس از عروسیشان سیاه حرکت کردند.176.
دودهک استانزا
راج-کومارس با راج-کومارس ازدواج کرد
شاهزادگان پس از ازدواج با دختر شاه جانک، به زودی اجازه عزیمت کردند.
با تزیین اسب با فیل
این گروه از پادشاهان همراه با فیل ها و اسب ها با داشتن آرزوهای زیادی در ذهن خود (برای بازگشت) شروع کردند.177.
چه کسی می تواند مهریه ای را که (ملک جانک) داده است حساب کند؟
مهریه به اندازه ای بود که حتی برهمن ها هم نمی توانستند آن را جمعی نگه دارند.
اسب های رنگارنگ و بزرگی بودند
بسیاری از انواع اسب ها و فیل های رعد و برق در بسیاری از لباس ها شروع به حرکت کردند.178.
باندهای شیپور و شیپور به صدا در آمدند،
صدای فیف ها طنین انداز شد و جنگجویان توانا غرش کردند.
هنگامی که برات به نزدیک ایودیا رسید
وقتی اودهپوری در نزدیکی بود، همه توسط Ram.179 مورد استقبال قرار گرفتند.
مادران با دست از سر پسرشان آب می ریختند و می نوشیدند.
مادر پس از تقدیم کفاره آن به شاهزادگان، آب نوشید و پادشاه دسرات از دیدن این شکوه و جلال در ذهنش بسیار خرسند شد.
پادشاه داشاراتا آنها را دید و آنها را در آغوش گرفت
شاه با دیدن شاهزادگان آنها را به آغوش گرفت و همه مردم در حال رقص و آواز وارد شهر شدند.180.
راج کومار پس از ازدواج به خانه آمد
هنگامی که شاهزاده ها پس از ازدواج به خانه می آمدند، انواع مختلفی از آهنگ های تبریک خوانده می شد.
پدر واشیشتا و ویشوامیترا را صدا زد
دسرات واسیشتا و سومانترا را نامید و با آنها چند حکیم دیگر آمدند.181.
سپس غرش وحشتناکی شروع شد
در آن زمان ابرها از چهار طرف جمع شدند و ظاهراً همه شعله های آتش را در چهار طرف دیدند.
همه وزرا و دوستان از دیدن آن شوکه شدند
با دیدن این امر، همه وزرا و دوستان نگران شدند و از شاه چنین درخواست کردند.182.
ای راجان! گوش کن، یک آشفتگی بزرگ در راه است،
���ای شاه! موارد غضب مشیتی، غوغا از هر چهار طرف بسیار است، پس با فراخوانی همه حکیمان و مشاوران، در مورد آنها فکر کنید.
درنگ نکنید و برهمنان را دعوت کنید،
���برهمن ها را بدون معطلی صدا کنید و کریت یاجنا را شروع کنید.183.
شاه بلافاصله دستور داد.
���ای شاه! دستورات فوری برای شروع کریت یاجنا را بدون تاخیر بدهید،
Ashwamedha Yag باید به زودی شروع شود.
��������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������������
حکیمان بزرگ و صاحب نظران بزرگ دعوت شده بودند،
پادشاه به زودی او را حکیمان برجسته و دوستان بزرگ خواند.
آگنی کوند بلافاصله حفر شد.
گودال قربانی در آنجا کنده شد و ستون عدالت برپا شد.185.
اسبی را از اصطبل (هی سر) گرفت.
اسبی را از اصطبل رها کردند تا با پایان دادن به شکوه پادشاه دیگر، آنها را تسخیر کنند.
پادشاهان ملل با (او) رفتار کردند.
پادشاهان چندین کشور را همراه با اسب فرستادند و همه آنها افراد اندام زیبا و شکوهمند بودند.186.
SAMAANKA STANZA