آنها هیچ دانشی کسب نمی کنند
و احمقان (از تو) سر خود را می تراشند. 29.
شما به آنها می گویید (که وقتی) مانترای شما محقق خواهد شد
سپس مهادف شما را برکت خواهد داد.
وقتی مانترا از آنها ثابت نشد،
پس شما (با آنها) این گونه صحبت می کنید. 30.
چیزی از تو کم است.
برای همین شیواجی توجه نکرد.
لعنتی! حالا شما به برهمن ها شایستگی بدهید
و سپس مانتراهای شیوا را بخوانید. 31.
(شما) برعکس از او مجازات می گیرید
و سپس مانترای رودرا را به آنها بدهید.
از بسیاری جهات حواس او را پرت کنید
و آخرش اینطوری میگی 32.
حتما نامه ای را از دست داده اید (در حین ذکر).
فعل ( ذکر ) از شما منحل می شود.
به همین دلیل است که رودرا شما را برکت نداد.
(پس) پس باید صدقه داد. 33.
ای برهمن! بدین ترتیب (شما) مانترا را به او بیاموزید
میخوای خونه کی رو بدزدی
وقتی بی پول شد،
سپس در خانه خسته تر می شوید. 34.
دوگانه:
اگر صراحتی در این مانتراها، جانتراها و تانتراها وجود داشت،
آن وقت خودت پادشاه می شدی و هیچ کس نمی خواست. 35.
برهمین گفت:
بیست و چهار:
با شنیدن این سخنان برهمنی از خشم پر شد
و شروع کرد به گفتن کلمات «ذکار، ذکر» به او.
حرف های من را چه خواهید فهمید؟
چه کسی بعد از خوردن بانگ کلماتی را به زبان می آورد. 36.
راج کوماری گفت:
ای برهمن! گوش کن نمی فهمی
و سخنان غرورآمیز بگو.
نوشیدن حشیش ذهن را سبز نمی کند.
بدون نوشیدن الکل چه حکمتی به دست آورده ای؟ 37.
به خودت میگی عاقل
و آنها هرگز پیشنهاد bhang را فراموش نمی کنند.
پس کی (شما) برای صدقه می روید
پس هر که در خانه اش زندگی کند، به او غذا می دهید. 38.
ثروتی را که رها می کنی و نشان می دهی،
(پس) چرا از در به در می روی تا او را طلب کنی؟
(شما) از پادشاهان بزرگ احمق
هی میشرا! برای بدست آوردن ذرات به اطراف حرکت می کنید. 39.
در دنیا به شما گوشه نشین می گویند
و همه مردم را متقاعد کنید که دست از کار بکشند.
که (شما) با ذهن، گریز و عمل آزاد کرده اید،
(پس) چرا با بالا بردن دست از او پذیرایی می کنید؟ 40.
کسی را وادار کنید که پول را رها کند
و به کسی سیاره می دهید.
ذهن (شما) تمایل به سرقت پول دارد
و برای این تشنگی (برای رفع) خانه به خانه سرگردانی. 41.
قاطعانه:
وداها، گرامرها، شاستراس و اسمریتیس به این صورت تلفظ می شوند
به طوری که من یک پنی از کسی بگیرم.
هر که به آنها (منظور شما) چیزی می دهد، او را ستایش کنید
و هر که به آنها پول ندهد او را محکوم می کنید. 42.
دوگانه:
نکوهش و ستایش تا زمانی که زنده اند در دنیاست.
هنگامی که غبار با خاک آمیخته شد، چیزی از نکوهش و ستایش باقی نمی ماند. 43.
قاطعانه:
خدایی که رستگاری می کند به هیچ کس (نجات) نداده است.
پدری که نمی بخشد پسرش را نمی کشد.
از کسی که دستان شما مال و ثروت می شود، او را بپرستید.
از کسی که چیزی نگیرید به او تهمت می زنید. 44.
بیست و چهار:
هم ستایش و هم سرزنش
کسی که همین را فرض می کند،
ما آن را الهی می دانیم
و ما همان برهمن واقعی را تخمین می زنیم. 45.
قاطعانه:
این برهمن ها که با تلاش از آنها ثروت به دست می آورند،