آن شخص از بسیاری جهات تجلیل می شود.
با تشبیهات دروغین او را خشنود می کنند.
اما در نهایت هر دوی آنها به جهنم می افتند. 46.
بیست و چهار:
همه برای (کسب) پول
بالا کم، رعنا و رجا کار می کنند.
هیچ کس به کالا (خداوند) توجه نکرد،
چه کسی این چهارده نفر را آفریده است. 47.
قاطعانه:
مردم به خاطر این ثروت، وداها و دستور زبان را مطالعه می کنند.
مانتراها و جانتراها به خاطر این ثروت موعظه می شوند.
طمع این پول ها به کشورهای خارجی می روند
و آنها به دورتر می روند و سپس به کشور باز می گردند. 48.
محفظه:
به خاطر این ثروت همه دستور زبان می خوانند و به خاطر این ثروت پوراناها را به دست می گیرند.
آنها با طمع پول، کشور را ترک می کنند و در خارج از کشور زندگی می کنند و حتی پدر و مادر خود را نمی بینند.
آنجا که سالهای بلند و شاخه های بلند بلند بنیان و خرما است، در آنها برو و در دل هیچ نترس.
(همه) ثروت را دوست دارند، اما خود را انکار می کنند. (آنها) در کاشی به دنیا می آیند و در کمون می میرند. 49.
بیجی چاند:
بسیاری از کسانی که به طمع پول مشغول هستند، دسته های جاتا بر سر می بندند.
بسیاری از مردم با پوشیدن یک حلقه گل چوبی (کانتی) بدون هیچ اثری به جنگل ها می روند.
بسیاری از افراد در حالی که یک جارو در دست دارند، تمام موهای سر خود را بیرون می آورند.
آنها برای مجازات دنیا ریا می کنند. مردم (آنها) رفته اند، آخرت را هم خراب می کنند. 50.
آنها با ساختن لینگاهای گلی عبادت می کنند. به من بگویید، آنها چه دستاوردهایی در آنها داشته اند؟
دنیا می داند کسانی که (بت ها) برهنه هستند، چراغ ها را در برابرشان افروخته اند.
(حجر را خدا می دانند) و به پای آن می افتد و با لجاجت جاهل می شوند.
احمق ها! فقط درک کنید، آگاه باشید و بلافاصله از دوراهی ذهن خارج شوید. 51.
او مدت طولانی در کاشی تحصیل کرد و سرانجام در بوتان ("بوتان") درگذشت.
پدر کجا و مادر، زن، پسر، زن پسر و برادر کجا (همه جاهای دیگر هستند).
پس از یادگیری یک ترفند کوچک، خانه را ترک کرده و به خارج از کشور سفر می کنند.
هیچ کس از مرز طمع عبور نکرده است، طمع همه مردم را اغوا می کند. 52.
محفظه:
سر ایکان ها را می تراشند (یعنی غارت می کنند)، از ایکان ها مجازات می گیرند و گلدسته های چوبی به گردن ایکان می گذارند.
آنها مانتراها را به ایکان ها ثابت می کنند، جانتراها را به ایکان ها می نویسند و به ایکان ها تانترا را آموزش می دهند.
برخی را تعارض تعلیم و تربیت می نامند و به دنیا نشان می دهند که چگونه پول می گیرند.
آنها به مادر (الهه) اعتقاد ندارند و به عصر بزرگ اعتقاد ندارند (فقط) احمق ها خاک را می پرستند و به گدایی از آن می میرند. 53.
خود:
قوه هشیاری که خودآگاه و ناخودآگاه را ایجاد کرده است (ریشه-آگاهی) توسط نادان تشخیص داده نمی شود.
او در ذهن خدا نامیده می شود که به قیمت بسیار پایین فروخته می شود.
اینها جاهل های بزرگی هستند، چیزی نمی دانند، اما (با این حال) خود را پاندیت می نامند.
از شرم نمی میرند و با غرور (زندگی) را نابود می کنند. 54.
بیجی چاند:
همه انسان ها خود را آزاد می پندارند، اما چیزی از انتقال («گاتاگات») نمی فهمند.
ما می دانیم که افراد بسیار درخشان و قدرتمند در Jog مقید هستند.
آنها معتقدند که شیوای واقعی در سنگ است، اما (شیوای واقعی) را احمق نمی دانند.
چرا فکر نمی کنید و نمی گویید که شیوا شوهر پارباتی در این سنگ ها حضور دارد؟ 55
(مردم) نادان در برابر خاک سر خم می کنند. به من بگویید چه چیزی مستقیماً از آن به دست خواهید آورد.
آن کس که (قدرت متعال) همه جهان را راضی (خشنود است) از برنج تو خشنود نخواهد شد.