راج کومار خوش قیافه با لشکری راهپیمایی کرده بود.
شاهزادگان با نیروهای مسلح خود مانند میلیون ها خورشید در آسمان با شکوه ظاهر می شوند.164.
همه برادران، از جمله بهارات، در حال لذت بردن بودند.
همه برادران با بهارات در چنان شکوهی به نظر می رسند که قابل توصیف نیست.
پسرهای زیبا عاشق مادرشان بودند.
شاهزادگان زیبا ذهن مادران خود را مجذوب می کنند و مانند خورشید و ماه متولد شده در خانه دیتی ظاهر می شوند و بر شکوه آن می افزایند.165.
با این ترفند، جنا به زیبایی تزیین شد
به این ترتیب مجالس عروسی زیبا تزیین شد. که قابل وصف نیستند
(زیرا) گفتن این مطالب باعث افزایش حجم کتاب می شود.
با گفتن همه اینها بر حجم کتاب افزوده می شود و همه این بچه ها برای گرفتن اذن خروج به سمت خانه پدر حرکت کردند.166.
(پسران) آمدند و به پدر تعظیم کردند.
آنها خواهند آمد و در مقابل پدرشان تعظیم کردند و با دستان بسته در آنجا ایستادند.
با دیدن پسران (پدر) دل پر از شادی شد.
شاه از دیدن پسرانش مملو از شادی شد و چیزهای زیادی به برهمنان صدقه داد.167.
مادر و پدر پسرانشان را گرفتند (به این ترتیب)
پدر و مادر با در آغوش کشیدن فرزندان خود به آغوش خود مانند یک مرد فقیر از به دست آوردن جواهرات لذت زیادی می بردند.
وقتی (برادران) برای رفتن به خانه راما رفتند
پس از گرفتن اجازه عزیمت به محل رام رسیدند و بر پاهای او تعظیم کردند.
KABIT
رام سر همه را بوسید و دست خود را با عشق بر پشت آنها گذاشت و برگ فوفل و غیره را هدیه داد و با محبت آنها را وداع گفت.
همه مردم با نواختن بر طبل و آلات موسیقی به حرکت در می آمدند که گویی میلیون ها خورشید و ماه بر روی زمین ظاهر شده اند.
لباسهای اشباع شده از زعفران بهگونهای باشکوه به نظر میرسند که گویی زیبایی به خودی خود ظاهر شده است.
شاهزادگان Dasrath پادشاه Oudh، مانند خدای عشق در کنار هنرهای او باشکوه به نظر می رسند.
KABIT
همه از اودپوری کوچ کردهاند و همگی با خود جنگجویان سرسختی را همراهی کردهاند که هرگز از گامهای خود در جنگ باز نمیگردند.
آنها شاهزاده های زیبایی هستند که گردنبندهایی به گردنشان تزئین شده است. همه قرار است زنان عروسی خود را بیاورند.
آنها همگی خرده گیران ظالمان، قادر به فتح سه جهان، عاشقان نام خداوند و برادران رام هستند.
آنها در حکمت بزرگوارند، تجسم زینت، کوه نعمت و درست مانند رام هستند.170.
شرح اسب:
KABIT
اسبها مثل چشمهای زن بیقرار، تند و تند مثل سخنان یک آدم زیرک، جیوهای مثل جرثقیل که در آسمان بلند میشود، اینطرف و آن طرف میلرزند.
آنها مانند پاهای یک رقصنده سریع هستند، آنها تاکتیک های پرتاب تاس یا حتی نوعی توهم هستند.
این اسبهای شجاع مانند تیر و تفنگ تندرو، زیرک و توانا هستند مانند هانومان، پسر انجانی، آنها مانند پرچمهای پرتاب میگردند.
این اسب ها مانند احساسات شدید خدای عشق یا امواج تند رود گنگ هستند. آنها اندام زیبایی مانند اندام کوپید دارند و در یک مکان ثابت نیستند.171.
همه شاهزادگان را در شب ماه و در روز را خورشید میدانند، برای گدایان بخشندگان بزرگ شناخته میشوند، بیماریها آنها را دارو میدانند.
هنگامی که آنها، متشکل از زیبایی بی پایان در این نزدیکی هستند، شک در مورد جدایی قریب الوقوع آنها وجود دارد. همشون مثل شیوا شریف ترن.
آنها شمشیرزنان مشهوری هستند، برای مادرانشان کودکانه، برای حکیمان بزرگ دانایان عالی هستند، ظاهراً مانند مشاهیر ظاهر می شوند.
همه گاناها آنها را گانش و همه خدایان را ایندرا می دانند. مجموع و جوهر این است که به همان شکلی که انسان در مورد آن می اندیشد ظاهر می شود.172.
این شاهزادگان بسیار جذاب پس از غسل در آمبروسیا و مظهر زیبایی و شکوه به نظر می رسند که در قالب خاصی آفریده شده اند.
به نظر می رسد که مشیت برای جذب زیباترین دختر این قهرمانان بزرگ را به شیوه ای خاص خلق کرده است.
به نظر می رسد که آنها با به هم زدن اقیانوس توسط خدایان و شیاطین پس از رها کردن اختلافات خود، آنها را به عنوان جواهرات بیرون آورده اند.
یا به نظر می رسد که پروردگار عالم به دلیل داشتن بینایی مستمر آنها را خود در خلقت صورت آنها اصلاح کرده است.173.
همه این شاهزادگان با عبور از مرز پادشاهی خود و گذر از کشورهای دیگر به منزلگاه جانک پادشاه میتیلا رسیدند.
با رسیدن به آنجا باعث طنین بلند طبل ها و سایر آلات موسیقی شدند.
پادشاه جلو آمد و هر سه را در آغوش گرفت، تمام آداب ودایی انجام شد.
جریان مستمری از ثروت وجود داشت و با به دست آوردن صدقه، گدایان شاهگونه می شدند.174.
بنرها باز شد و طبل ها طنین انداز شد، قهرمانان شجاع با رسیدن به جانکپوری شروع به فریاد بلند کردند.
جایی نوازنده ها به صدا در می آید، جایی نوازندگان مداحی می خوانند و جایی شاعران مصراع زیبای خود را می خوانند.