فیل ها در بیابان افتاده اند و گله های فیل ها پراکنده شده اند.
به دلیل سقوط تیرها، خوشه های اجساد پراکنده و دروازه های پناهگاه به روی رزمندگان شجاع باز شده است.411.
دوره
بدین ترتیب ارتش راوانا، دشمن راما، نابود شد.
به این ترتیب ارتش مخالف رام کشته شد و راوانا که در ارگ زیبای لانکا نشسته بود به شدت خشمگین شد.412.
BHUJANG PRAYAAT STANZA
سپس راوانا رسولان خود را به کایلاش فرستاد،
سپس رانانا، پادشاه لانکا، با یادآوری نام شیوا از طریق ذهن، گفتار و عمل خود، رسولان خود را به کومبکران فرستاد.
(اما وقتی) زمان پایان فرا می رسد، همه مانتراها شکست می خورند.
همه آنها بدون قوت مانترا بودند و با آگاهی از پایان قریب الوقوع خود، به یاد پروردگار یگانه بخشنده بودند.413.
سپس رزمندگان ارابه، سربازان پیاده و ردیف های زیادی از فیل ها-
رزمندگان پیاده، سوار بر اسب، فیل و ارابه، زره پوشیده به جلو حرکت کردند.
(آنها به داخل سوراخ های بینی و گوش های کومبکارنا رفتند).
همگی به دماغ و کمبکران نفوذ کردند و شروع کردند به نواختن تبورها و سایر آلات موسیقی خود.414.
رزمندگان (شروع به نواختن سازها) با صدای گوش خراش کردند.
جنگجویان آلات موسیقی خود را می نواختند که با صدای بلند طنین انداز می شد.
با صدایی که مردم مضطرب فرار کردند (از جای خود)
همگی مثل بچه ها در سرگشتگی گریختند، ولی در آن زمان هم کومبکران توانا بیدار نشد.415.
رزمندگان مأیوس از او دور شدند و امید بیداری را از دست دادند.
با ناتوانی در بیدار کردن کومبکران، همه آنها احساس ناامیدی کردند و شروع به رفتن کردند و از ناکام ماندن در تلاش خود مضطرب شدند.
سپس دختران Dev شروع به خواندن آهنگ کردند،
سپس دختران خدایان یعنی کومبکران بیدار شدند و گرز او را در دست گرفتند.416.
جنگجو "کامباکاران" وارد لانکا شد،
آن جنگجوی توانا وارد لانکا شد، جایی که قهرمان توانا راوانا با بیست اسلحه، با سلاح های بزرگ تزئین شده بود.