آن دختر غرق در عشق او شد
و تمام مواد را (از خانه آورده) داد.
با این ترفند (شوهری) راضی بود.
هیچ مردی نمی توانست شخصیت (اوپاوا) را درک کند.
همه متولیان را حذف کرد.
کسانی که اسلحه به دست گرفتند، آنها را کشتند.
این پیام را برای پادشاه جملا گره فرستاد
که دخترت را پادشاه (بسهار) برده است. 10.
(پادشاه جمله گره) در (پادشاه) بشاره هیچ سکونتی وجود نداشت.
پادشاه با شنیدن این مطلب سر تکان داد.
راج کوماری با این ترفند با آن پادشاه ازدواج کرد.
کل جامعه مات و مبهوت بود. 11.
در اینجا نتیجه ی فصل 337 مانتری بوپ سامبد از تریا چاریترا از سری چاریتروپاخیان است، همه چیز فرخنده است.337.6318. ادامه می یابد
دوگانه:
در ویبهاساواتی ناگار پادشاهی به نام بیباس کارنا بود
که سرعت و ترس آن را تمام کشور می دانستند. 1.
بیست و چهار:
بیواس متی ملکه او بود
که در بین چهارده نفر زیبا به حساب می آمد.
او هفت طلسم زیبا داشت،
انگار در حال خوردن فرم
یک بایرگی آمد آنجا
که بسیار برازنده، با فضیلت و گوشه نشین بود.
اسمش شیام داس بود.
زنان روز و شب او را می دیدند. 3.
بیبهاس متی در عشق او غرق شده بود.
او از رابطه جنسی با دوستش لذت می برد.
(او) به او علاقه داشت.
خفتگان (با این کار) در ذهن خود بسیار اندوهگین بودند. 4.
(یکی از آه های او) آهیدوجا دی به (آه دوم) جاکتو ماتی گفت.
و پوهاپ منجری به فولماتی گفت.
(بود) همچنین (دو) ملکه به نامهای (دی) ناگار و (دی) ناگان.
و رقص (هفتم) در سراسر جهان شناخته شده بود.5.
او (بیبهاس متی رانی) یک روز یک غذای عاشقانه خورد.
همه ملکه ها را فرستاد.
به همه غذای مورد نظر داده شد
و همه را به جاملوک فرستاد. 6.
(وقتی) با خوردن ویش همه هوس ها از بین رفت
سپس بیبهاس متی شروع به گریه کرد
اینکه من مرتکب گناه بزرگی شده ام.
توهم نمک به آنها امید داده است. 7.
حالا من می روم و در هیمالیا گم می شوم،
یا در آتش خواهم سوخت.
هزاران دوست دختر او را متوقف کردند،
اما (او) سخنان آنان را نپذیرفت.
(او) با بایرگی همین را گرفت
با چه کسی رابطه جنسی داشته است.
مردم فکر می کنند که آن زن گمراه شده است (در هیمالیا).