ROOAAL STANZA
بسیاری از ژنرال های شیاطین با تزئین نیروهای خود به سمت میدان جنگ حرکت کردند.
بسیاری از جنگجویان با سرهای نیمه تراشیده، بسیاری با موهای تراشیده و بسیاری با موهای مات شده هستند.
همه آنها با خشم شدید، باعث رقص سلاح و زره خود می شوند.
آنها در حال دویدن و ضربات کوبنده هستند که باعث می شود شمشیرهای تیزشان تکان بخورد و برق بزند. 4.68
تمام ضربات اسلحه و بازوهایی که به الهه میخورد، مانند حلقههایی از گل بر گردن او ظاهر میشد.
با دیدن این، همه شیاطین پر از خشم و حیرت شدند.
بسیاری از آنها، که به جلو می دوند، بارها و بارها با سلاح های خود ضرباتی وارد می کنند.
و با فریادهای «بکش، بکش»، در حال دعوا و سقوط هستند.5.69.
ژنرالهای اسبسوار اسبها را به جلو میرانند و ژنرالهای فیلسوار فیلهایشان را تشویق میکنند.
ژنرال های دشمن در مواجهه با سلاح های نامحدود، با تحمل ضربات، همچنان در حال حمله هستند.
ارتش هایی که رزمندگان را در هم می کوبند به جلو می روند و تیرهای خود را باران می کنند.
بسیاری از جنگجویان قهرمان که دست و پا نگرفته اند در میدان نبرد به زمین افتاده اند.6.70.
برخی که میل ها مانند باران می بارد و در جایی شمشیرها به طور جمعی ضربات کوبنده ای دارند.
فیل هایی که در کنار هم دیده می شوند مانند سنگ های سنگی هستند و سر جنگجویان مانند سنگ به نظر می رسد.
بازوهای کج مانند اختاپوس و چرخ های ارابه مانند لاک پشت به نظر می رسند.
موها مانند طناب و کف و استخوان های خرد شده مانند ماسه به نظر می رسند.7.71.
جنگجویان خود را با سلاح تزئین کرده اند و فیل ها در حالی که به جلو می روند غرش می کنند.
رزمندگان اسب سوار با صدای انواع آلات موسیقی به سرعت در حال حرکت هستند.
قهرمانان با در دست داشتن سلاح های خود، فریاد می زنند «بکش، بکش».
شیاطین با دمیدن صدف های زیادی در میدان جنگ می دوند.8.72.
صدای بوق و گوشه ها بلند می شود و ژنرال های دشمن آماده جنگ هستند.
در جایی ترسوها از شرم خود می گریزند.
صدای طبل های بزرگ به گوش می رسد و پرچم ها به اهتزاز در می آیند.
نیروها پرسه می زنند و گرزهای خود را می زنند.9.73.
کنیزان بهشتی در حال آرایش و زیور به رزمندگان هستند.
بانوان بهشتی با انتخاب قهرمانان خود، با پاشیدن روغن آغشته به جوهر گل، با آنها در پیوند زناشویی قرار می گیرند.
آنها رزمندگان را با خودروهایشان با خود برده اند.
قهرمانانی که برای جنگیدن در جنگ مست شده اند، از وسایل نقلیه می پرند و با تیر مورد اصابت گلوله قرار می گیرند، به پایین سقوط می کنند.10.74
ژنرال های قهرمان با فریاد لذت بخش در میدان نبرد جنگ را به راه انداخته اند.
که چندین بار بر شاه و دیگر رؤسای خدایان غلبه کرده بود.
که دورگا (کاپالی) او را خرد کرد و به جهات مختلف پرتاب کرد.
و با کسانی که کوهها را به قدرت دست و پای خود زمین زده بودند 11.75.
دشمنانی که به سرعت قدم می زنند، اسب های بی شماری را می کشند.
و در میدان جنگ، جریان وحشتناک خون جاری است.
از سلاح هایی مانند تیر و کمان، شمشیر، سه تایی و تبر شارپو استفاده می شود.
الهه کالی با خشم فراوان، چاند و موند را زد و کشت.12.76.
دوره
کالی با خشم شدید، چاند و موند را زد و آنها را کشت.
و تمام ارتشی که آنجا بود، در همان لحظه نابود شد. 13.77.
در اینجا فصل سوم با عنوان "کشتن چاد و موند" چاندی چاریترا در BACHITTAR NATAK.3 به پایان می رسد.
اکنون جنگ با رکعت بیرج شرح داده شده است:
سوراتا
دیو پادشاه این خبر را شنید که کالی چاند و موند را کشته است.
سپس برادران نشستند و به این ترتیب تصمیم گرفتند: 1.78.
چاوپای
آنگاه پادشاه رکتا بیج را صدا زد.
آنگاه پادشاه رکعت بیج را فراخواند و پس از آنکه مال فراوانی به او بخشید، او را فرستاد.
او همچنین توسط یک ارتش بزرگ ("Biruthan") همراه بود.
همچنین به او انواع مختلفی از نیروها داده شد که چهارگانه بود: سوار بر اسب، فیل، ارابه و پیاده.2.79.
رکات بیز به نواختن ناگارا ادامه داد
رکات بیج پس از نواختن شیپور خود که حتی در محل سکونت خدایان نیز شنیده می شد، راهپیمایی کرد.
زمین لرزید و آسمان شروع به لرزیدن کرد.
زمین لرزید و آسمان لرزید، همه خدایان از جمله شاه پر از ترس شدند.3.80.
هنگامی که (آن غول ها) نزدیک کوه کایلاش آمدند
وقتی نزدیک کوه کایلاش آمدند، شیپور و طبل و طبر به صدا درآوردند.
به محض اینکه (الهه) فریاد آنها را با گوشهای خود شنید (پس الهه)
وقتی خدایان صداها را با گوش های خود شنیدند، الهه دورگا از کوه پایین آمد و اسلحه ها و سلاح های زیادی به دست گرفت.4.81.
(او) رگبار تیر انداخت
الهه تیرهایی مانند باران بی وقفه می بارید که باعث سقوط اسب ها و سواران آنها شد.
جنگجویان و سربازان خوب شروع به سقوط کردند،
بسیاری از جنگجویان و رؤسایشان افتادند، انگار درختان اره شده بودند.5.82.
کسانی که پیشاپیش دشمن (الهه) آمدند،
آن دشمنانی که جلوی او آمدند، دیگر نتوانستند زنده به خانه های خود بازگردند.
که شمشیر (الهه) بر او زد
آنهایی که شمشیر خوردند در دو نیمه یا چهار ربع به زمین افتادند.6.83.
BHUJANG PRAYAAT STANZA
شمشیری که او با خشم به آن زده است
در ماه بهادون مانند برق شنیده است.
صدای جرنگ کمان مانند صدای جویبار جاری است.
و سلاحهای فولادی با خشم شدید مورد اصابت قرار گرفتهاند که منحصر به فرد و ترسناک به نظر میرسند. 7.84.
صدای طبل در نبرد بلند می شود و رزمندگان سلاح های خود را می درخشند.