و زیبایی او را هر بدنی در جهان تشخیص داد.
(او) برای زنان بسیار جذاب بود.
هیچ کس دیگری قابل مقایسه با او نبود.
دوهیرا
(شوهر او) به جمع مغول دیگری می رفت.
او بدون اینکه همسرش را در شک و تردید قرار دهد، به عشق ورزی با زنان دیگر می پرداخت.(4)
هنگامی که او در مورد او، معاشقه با زنان دیگر، او را صدا کرد
فرزند شاه و با او دوستی ایجاد کرد.(5)
یک روز او همه رازها را برای او فاش کرد و از او ترسیده بود
شوهر، او را در خانه خودش بگذار.(6)
اگرچه شوهر در خواب بود، اما او هنوز بیدار بود.
او را بیدار کرد و با اجازه او بیرون رفت تا با پسر شاه رابطه نامشروع برقرار کند.(7).
اگر زنی که هنوز بیدار است و با شوهر خوابیده اش دراز کشیده است، بگوید مزاحم آمده است.
حتى اگر متجاوز دوست باشد، بايد تمام رابطه با او قطع شود.(8)
آریل
(زن) بعد از اینکه برای شوهرش غذا داد، غذا بخورد.
حتی بدون رضایت او، او نباید به ندای طبیعت برود.
اجازه داده شده توسط شوهر باید رعایت شود و
بدون او هیچ کاری نباید انجام شود.(9)
دوهیرا
آن زن بهانه آورد که حتی برای ادرار کردن بدون اجازه شوهر بیرون نمی رود.
(او گفته بود:) "ممکن است مجبور به تحمل بیماری های غیرقابل تحمل شوم، اما همیشه از شوهر محبوبم اطاعت خواهم کرد."(10)
مغول احمق به همسرش اجازه داده بود.
آن بیعقل از گفتار همسرش راضی شد و نیرنگ او را درک نکرد.(11)
با جلب رضایت شوهر، زن با لذت به آنجا رفته بود
عاشقانه با پسر شاه.(12)
خردمندان ممکن است در مشکلات بزرگی باشند و با ناراحتی های زیادی روبرو شوند،
اما هرگز اسرار خود را برای زنان فاش نمی کنند.(13)(1)
مَثَل نوزدهم گفتگوهای کریتارهای فرخنده راجا و وزیر، تکمیل شده با دعای خیر.(19)(365)
بوجانگ چاند
سپس پادشاه پسرش را به زندان فرستاد.
راجا پسرش را در زندان گذاشته بود و صبح او را دوباره فراخواند.
سپس وزیر با پادشاه چنین صحبت کرد
وزیر به راجا توصیه کرد و از پسر چیتار سینگ محافظت کرد.
زنی در چین ماچین ناگار بود
در شهر Cheenmaacheen، زنی زندگی می کرد که بسیار مورد احترام شوهرش بود.
هر چه می گفت، دلش می گرفت.
او همیشه مطابق میل همسرش عمل می کرد.(2)
روز و شب (در نزدیکی او) اردو می زد.
او همیشه در خانه می ماند و هرگز، حتی، به پری ایندرا نگاه نمی کرد.
شوهر با دیدن شکل منحصر به فرد (آن) زن زندگی کرد.
او با دیدن این زن ذوق زده شد و هرگز بدون موافقت او یک قطره آب ننوشید.(3)
لعل متی نام زیبای آن زن بود.
آن خانم زیبا به لعل متی معروف بود و به زیبایی نت های موسیقی بود.
خیره کننده ای مانند او نبوده و نخواهد بود.(4)
او انگار توسط خود برهما آفریده شده بود.
یا شبیه دو جانی (دختر شانکار-آچاریا) بود یا
او از طریق کوپید تولید شد.