شری دسم گرنتھ

صفحه - 601


ਡਲ ਡੋਲਸ ਸੰਕਤ ਸੇਸ ਥਿਰਾ ॥੪੯੭॥
ddal ddolas sankat ses thiraa |497|

به یاد جنگ، یوگینی ها درود می گیرند و ترسوهای لرزان عصر آهن نیز بی باک شدند، گازها به شدت می خندند و ششناگا که مشکوک می شود، متزلزل می شود.497.

ਦਿਵ ਦੇਖਤ ਲੇਖਤ ਧਨਿ ਧਨੰ ॥
div dekhat lekhat dhan dhanan |

با دیدن خدایان می گویند مبارکه.

ਕਿਲਕੰਤ ਕਪਾਲਯਿ ਕ੍ਰੂਰ ਪ੍ਰਭੰ ॥
kilakant kapaalay kraoor prabhan |

جمجمه های ترسناک جیغ می کشند.

ਬ੍ਰਿਣ ਬਰਖਤ ਪਰਖਤ ਬੀਰ ਰਣੰ ॥
brin barakhat parakhat beer ranan |

زخم ها توسط رزمندگان درمان می شوند (و به این ترتیب رزمندگان مورد آزمایش قرار می گیرند).

ਹਯ ਘਲਤ ਝਲਤ ਜੋਧ ਜੁਧੰ ॥੪੯੮॥
hay ghalat jhalat jodh judhan |498|

خدایان نگاه می‌کنند و می‌گویند «براو، براو»، و الهه شکوهمند می‌شود، فریاد می‌زند، زخم‌های جاری شمشیرها، رزمندگان را می‌آزمایی و رزمندگان با اسب‌هایشان، ظلم جنگ را تحمل می‌کنند.498.

ਕਿਲਕੰਤ ਕਪਾਲਿਨ ਸਿੰਘ ਚੜੀ ॥
kilakant kapaalin singh charree |

الهه کاپالینی سوار بر شیر فریاد می زند

ਚਮਕੰਤ ਕ੍ਰਿਪਾਣ ਪ੍ਰਭਾਨਿ ਮੜੀ ॥
chamakant kripaan prabhaan marree |

(در دست او) شمشیر می درخشد، (که) از نور پوشیده شده است.

ਗਣਿ ਹੂਰ ਸੁ ਪੂਰਤ ਧੂਰਿ ਰਣੰ ॥
gan hoor su poorat dhoor ranan |

گروه های هرون در غبار میدان نبرد خوابیده اند.

ਅਵਿਲੋਕਤ ਦੇਵ ਅਦੇਵ ਗਣੰ ॥੪੯੯॥
avilokat dev adev ganan |499|

الهه چندی سوار بر شیرش با صدای بلند فریاد می زند و شمشیر با شکوهش می درخشد، به خاطر گاناس و دختران بهشتی، میدان جنگ پر از خاک شده و همه خدایان و شیاطین به این جنگ نگاه می کنند.499.

ਰਣਿ ਭਰਮਤ ਕ੍ਰੂਰ ਕਬੰਧ ਪ੍ਰਭਾ ॥
ran bharamat kraoor kabandh prabhaa |

اجساد وحشتناک در سراسر میدان جنگ می دوند

ਅਵਿਲੋਕਤ ਰੀਝਤ ਦੇਵ ਸਭਾ ॥
avilokat reejhat dev sabhaa |

با دیدن (چه کسی) مجلس خدایان خشمگین می شود.

ਗਣਿ ਹੂਰਨ ਬ੍ਰਯਾਹਤ ਪੂਰ ਰਣੰ ॥
gan hooran brayaahat poor ranan |

گروه های هورا در حال اجرای مراسم ازدواج (مراسم) در ران-بومی هستند.

ਰਥ ਥੰਭਤ ਭਾਨੁ ਬਿਲੋਕ ਭਟੰ ॥੫੦੦॥
rath thanbhat bhaan bilok bhattan |500|

با دیدن تنه های تابناک بی سر، پرسه زدن در میدان جنگ، خدایان خشنود می شوند، رزمندگان با دختران بهشتی در میدان نبرد عروسی می کنند و با دیدن رزمندگان، خدای خورشید ارابه خود را نگه می دارد.500.

ਢਢਿ ਢੋਲਕ ਝਾਝ ਮ੍ਰਿਦੰਗ ਮੁਖੰ ॥
dtadt dtolak jhaajh mridang mukhan |

ده، ذولاک، سنج، مریدانگا، مخراس،

ਡਫ ਤਾਲ ਪਖਾਵਜ ਨਾਇ ਸੁਰੰ ॥
ddaf taal pakhaavaj naae suran |

تنبور، زنجیر (طل) تبلا و سرنای،

ਸੁਰ ਸੰਖ ਨਫੀਰੀਯ ਭੇਰਿ ਭਕੰ ॥
sur sankh nafeereey bher bhakan |

توری، سانخ، نفیری، بهری و باانکا (یعنی زنگ ها نواخته می شوند).

ਉਠਿ ਨਿਰਤਤ ਭੂਤ ਪਰੇਤ ਗਣੰ ॥੫੦੧॥
autth niratat bhoot paret ganan |501|

ارواح و شیاطین در حال رقصیدن با آهنگ طبل، خلخال، تابور، کونچه، فیف، کتری و غیره هستند.501.

ਦਿਸ ਪਛਮ ਜੀਤਿ ਅਭੀਤ ਨ੍ਰਿਪੰ ॥
dis pachham jeet abheet nripan |

پادشاهان بی باک جهت غرب را تسخیر کرده است.

ਕੁਪਿ ਕੀਨ ਪਯਾਨ ਸੁ ਦਛਣਿਣੰ ॥
kup keen payaan su dachhaninan |

حالا با عصبانیت به سمت جنوب حرکت کرده اند.

ਅਰਿ ਭਜੀਯ ਤਜੀਯ ਦੇਸ ਦਿਸੰ ॥
ar bhajeey tajeey des disan |

دشمنان از کشور و جهت فرار کرده اند.

ਰਣ ਗਜੀਅ ਕੇਤਕ ਏਸੁਰਿਣੰ ॥੫੦੨॥
ran gajeea ketak esurinan |502|

کالکی با غلبه بر پادشاهان بی باک غرب، با خشم به سمت سوح پیش رفتند، دشمنان با ترک کشورهای خود، فرار کردند و جنگجویان در میدان جنگ رعد و برق زدند.502.

ਨ੍ਰਿਤ ਨ੍ਰਿਤਤ ਭੂਤ ਬਿਤਾਲ ਬਲੀ ॥
nrit nritat bhoot bitaal balee |

ارواح و نیروها وحشیانه می رقصند.

ਗਜ ਗਜਤ ਬਜਤ ਦੀਹ ਦਲੀ ॥
gaj gajat bajat deeh dalee |

فیل ها غرغر می کنند و صدای ناگارای بزرگ به گوش می رسد.

ਹਯ ਹਿੰਸਤ ਚਿੰਸਤ ਗੂੜ ਗਜੀ ॥
hay hinsat chinsat goorr gajee |

اسب ها هق هق می کنند و فیل ها با لحنی بسیار جدی غرغر می کنند.