شری دسم گرنتھ

صفحه - 575


ਨਹੀ ਪਾਵ ਟਰਤ ॥
nahee paav ttarat |

پاها به عقب برنمی گردند.

ਮਨਿ ਕੋਪ ਭਰਤ ॥੨੩੫॥
man kop bharat |235|

پس از مرگ بر زمین می افتند و زنان خدا با آنها عروسی می کنند، جنگجویان در ذهنشان خشمگین می شوند، حتی یک قدم هم عقب نمی روند.235.

ਕਰ ਕੋਪ ਮੰਡਤ ॥
kar kop manddat |

با عصبانیت می جنگند.

ਪਗ ਦ੍ਵੈ ਨ ਭਜਤ ॥
pag dvai na bhajat |

حتی دو قدم هم عقب نرفت.

ਕਰਿ ਰੋਸ ਲਰਤ ॥
kar ros larat |

با عصبانیت می جنگند.

ਗਿਰ ਭੂਮਿ ਪਰਤ ॥੨੩੬॥
gir bhoom parat |236|

جنگجویان که خشمگین می شوند، دو قدم نمی دوند و با خشم جنگیدن، بر زمین می افتند.236.

ਰਣ ਨਾਦ ਬਜਤ ॥
ran naad bajat |

در جنگ صداها پخش می شود

ਸੁਣਿ ਮੇਘ ਲਜਤ ॥
sun megh lajat |

شنيدن (كه لحن اوست) تغيير كنندگان شرمنده اند.

ਸਭ ਸਾਜ ਸਜਤ ॥
sabh saaj sajat |

همه (جنگجویان) به آلات آراسته شده اند.

ਪਗ ਦ੍ਵੈ ਨ ਭਜਤ ॥੨੩੭॥
pag dvai na bhajat |237|

به دلیل صدای آلات موسیقی میدان نبرد، ابرها احساس خجالت می‌کنند و رزمندگان گچ بری حتی اندکی به عقب نمی‌روند.237.

ਰਣਿ ਚਕ੍ਰ ਚਲਤ ॥
ran chakr chalat |

دایره ها در سراسر میدان جنگ می چرخند

ਦੁਤਿ ਮਾਨ ਦਲਤ ॥
dut maan dalat |

(که لشک) حتی شأن نور («دوتی») را کوچک می کند.

ਗਿਰਿ ਮੇਰੁ ਹਲਤ ॥
gir mer halat |

سومر پاربات در حال حرکت است.

ਭਟ ਸ੍ਰੋਣ ਪਲਤ ॥੨੩੮॥
bhatt sron palat |238|

دیسک های کوبنده شکوه و غرور رزمندگان را در هم می شکند، از وحشت جنگ، کوه سومرو نیز به لرزه درآمده و بخار خون رزمندگان جاری است.238.

ਰਣ ਰੰਗਿ ਮਚਤ ॥
ran rang machat |

رنگ جنگ یخ می زند.

ਬਰ ਬੰਬ ਬਜਤ ॥
bar banb bajat |

صدای انفجار بزرگ

ਰਣ ਖੰਭ ਗਡਤਿ ॥
ran khanbh gaddat |

(جنگجویان) در میدان (مثل) قطب رانده می شوند.

ਅਸਿਵਾਰ ਮੰਡਤ ॥੨੩੯॥
asivaar manddat |239|

جنگ هولناک با انفجارهای مهیب در جریان است و اسب سواران در حال تعمیر ستون های پیروزی خود هستند.239.

ਕ੍ਰਿਪਾਨ ਕਿਰਤ ॥
kripaan kirat |

شمشیرزنان (جنگجویان) شاهکارهایی انجام می دهند.

ਕਰਿ ਕੋਪ ਭਿਰਤ ॥
kar kop bhirat |

با عصبانیت می جنگند.

ਨਹੀ ਫਿਰੈ ਫਿਰਤ ॥
nahee firai firat |

آنها به عقب برنمی گردند.

ਅਤਿ ਚਿਤ ਚਿਰਤ ॥੨੪੦॥
at chit chirat |240|

شمشیرهای خود را با خشم گرفته اند، رزمندگان با قدرت ذهن می جنگند و می جنگند، عقب نمی روند.240.

ਚਾਚਰੀ ਛੰਦ ॥
chaacharee chhand |

چااچاری استانزا

ਹਕਾਰੈ ॥
hakaarai |

(جنگجوها یکدیگر را صدا می زنند)

ਪ੍ਰਚਾਰੈ ॥
prachaarai |

چالش،

ਪ੍ਰਹਾਰੈ ॥
prahaarai |

با شمشیر

ਕਰਵਾਰੈ ॥੨੪੧॥
karavaarai |241|

رزمندگان به چالش می کشند و فریاد می زنند، با شمشیر ضربه می زنند.241.

ਉਠਾਵੈ ॥
autthaavai |

بالا بردن (بازوها)،

ਦਿਖਾਵੈ ॥
dikhaavai |

نشان دادن،

ਭ੍ਰਮਾਵੈ ॥
bhramaavai |

چرخاندن

ਚਲਾਵੈ ॥੨੪੨॥
chalaavai |242|

رزمندگان سلاح های خود را بالا می آورند و به نمایش می گذارند، آنها را می چرخانند و می زنند.242.

ਸੁ ਧਾਵੈ ॥
su dhaavai |

(در جنگ) فرار کن،

ਰਿਸਾਵੈ ॥
risaavai |

عصبانی هستند،

ਉਠਾਵੈ ॥
autthaavai |

(زره) بالا بردن

ਚਖਾਵੈ ॥੨੪੩॥
chakhaavai |243|

آنها با خشم هدف را نشانه می گیرند و سلاح حمل می کنند، لذت لبه های خود را به دشمنان می دهند.243.

ਝੁਝਾਰੇ ॥
jhujhaare |

مبارزان

ਅਪਾਰੇ ॥
apaare |

رزمندگان پاسخگو نیستند.

ਹਜਾਰੇ ॥
hajaare |

هزاران لجباز

ਅਰਿਆਰੇ ॥੨੪੪॥
ariaare |244|

هزاران جنگجوی سرسخت وجود دارد.244.

ਸੁ ਢੂਕੇ ॥
su dtooke |

(آن جنگجویان) نزدیک هستند،

ਕਿ ਕੂਕੇ ॥
ki kooke |

چالش،

ਭਭੂਕੇ ॥
bhabhooke |

(با خشم) از زغال های آتش ساخته شده اند،

ਕਿ ਝੂਕੇ ॥੨੪੫॥
ki jhooke |245|

رزمندگان فریاد و گریان جمع شده اند، به وجد آمده اند و در حال تکه تکه شدن، می افتند و سجده می کنند.245.

ਸੁ ਬਾਣੰ ॥
su baanan |

که از فلش

ਸੁਧਾਣੰ ॥
sudhaanan |

هدف بساز

ਅਚਾਣੰ ॥
achaanan |

و ناگهان جوان

ਜੁਆਣੰ ॥੨੪੬॥
juaanan |246|

سربازان با تردید تیرهای خود را به سمت اهداف خود نشانه می روند.246.

ਧਮਕੇ ॥
dhamake |

(در جنگ) ضربات به صدا در می آید،