و با ساختن برجی بزرگ، زن را در آن علامت گذاری کرد. 28.
در اینجا نتیجه گیری از فصل 175 Mantri Bhup Samvad از Tria Charitra از سری Charitropakhyan است، همه چیز مبارک است. 175.3435. ادامه می یابد
قاطعانه:
پادشاه بزرگی بود به نام جگبندان
که خانه او را دارای ثروت بی شمار می دانستند.
گفته می شد بیر ماتی همسر خوب اوست.
درخشندگی صورتش به ماه تشبیه شد. 1.
بیست و چهار:
شوهرش به خارج از کشور رفت
اما (برای همیشه) مدرا به کشور بازنگشت.
خانم از نوشتن نامه به او خسته شد،
اما او چهره شوهرش را ندید. 2.
آن زن اقدامات زیادی انجام داد،
(اما) شوهر آنجا ماند، (خانه) نیامد.
پریا بدون ملاقات با پریتام مضطرب شد.
او با تمام پول به آنجا رفت. 3.
چاندربهان یک مهاجم ("باتیهایو") به نام جاتو بود.
(او آمد تا آن زن را دزدی کند.
هر چه به دستش می رسید برداشت.
او اجازه نداشت چیزی داشته باشد. 4.
آیه بوجانگ:
هنگامی که آنها (بتمر و همراهانش) کالاها را غارت کردند و رفتند.
سپس زن فریاد زد:
ای برادران! گوش کن، این کار را بکن
اینجا نمان، یک راه دور برو. 5.
بیست و چهار:
اگر شوهرم این را بشنود
بنابراین اجازه نمی دهد حتی یکی از شما برود.
(او) اسب را نیز از زیر تو خواهد برد.
(من فکر می کنم که) زندگی شما در دنیا کوتاه است. 6.
آنها این موضوع را در نظر نگرفتند.
زمزمه زنی نادان.
شوهرش با ما چه خواهد کرد؟
(او) تنها هزار سوار را خواهد کشت.7.
وقتی همه پول ها را غارت کردند و رفتند
سپس زن لباس مرد را پوشید.
او کرپان را با شانس برد
و یک کمان سفت کشید.8.
او روی اسب قرمزی نشست
و سریعتر از سرعت باد حرکت کرد.
آن زن رفت و از هزار سوار پذیرایی کرد
یا پول بده یا اسلحه بگیر. 9.
همه پس از شنیدن (این) سخنرانی بسیار عصبانی شدند
و خیلی از او بدرفتاری کرد.
ای احمق! آیا باید از شما بترسیم؟
و هزار سوار تنها از تو فرار کنند. 10.
زن در حالی که کمانی در دست داشت پر از خشم شد
و اسب را تاخت (عثوانی).
او با عصبانیت یک تیر پرتاب کرد