شری دسم گرنتھ

صفحه - 212


ਰੁਲੀਏ ਪਖਰੀਏ ਆਹਾੜੇ ॥੧੨੦॥
rulee pakharee aahaarre |120|

رزمندگان زمزمه می کردند و شهید می افتادند و پهلوانان زره پوش در خاک می غلتیدند.120.

ਬਕੇ ਬਬਾੜੇ ਬੰਕਾਰੰ ॥
bake babaarre bankaaran |

رزمندگان پارس کردند،

ਨਚੇ ਪਖਰੀਏ ਜੁਝਾਰੰ ॥
nache pakharee jujhaaran |

رزمندگان دلیر رعد و برق زدند و رزمندگانی که زره های فولادی به تن داشتند در حال مستی شروع به رقصیدن کردند.

ਬਜੇ ਸੰਗਲੀਏ ਭੀਹਾਲੇ ॥
baje sangalee bheehaale |

ناله های زنجیر شده ترس به صدا درآمد،

ਰਣ ਰਤੇ ਮਤੇ ਮੁਛਾਲੇ ॥੧੨੧॥
ran rate mate muchhaale |121|

شیپورهای وحشتناک طنین انداز شد و جنگجویان با سبیل های مخوف شروع به جنگیدن در جنگ کردند.121.

ਉਛਲੀਏ ਕਛੀ ਕਛਾਲੇ ॥
auchhalee kachhee kachhaale |

اسب هایی در حال تاختن (به ظاهر) از منطقه کوچ.

ਉਡੇ ਜਣੁ ਪਬੰ ਪਛਾਲੇ ॥
audde jan paban pachhaale |

رزمندگان در حالی که سبیل های خود را می پیچیدند با یکدیگر می جنگیدند. قهرمانان خرد کننده مانند کوه های بالدار می پریدند.

ਜੁਟੇ ਭਟ ਛੁਟੇ ਮੁਛਾਲੇ ॥
jutte bhatt chhutte muchhaale |

بات ها (بین خودشان) جمع شده بودند و نیزه هایی با بمب حرکت می کردند.

ਰੁਲੀਏ ਆਹਾੜੰ ਪਖਰਾਲੇ ॥੧੨੨॥
rulee aahaarran pakharaale |122|

سربازان شجاع زره پوش روی گوش دراز کشیده اند.122.

ਬਜੇ ਸੰਧੂਰੰ ਨਗਾਰੇ ॥
baje sandhooran nagaare |

زنگ‌های فیل‌ها به صدا درآمدند،

ਕਛੇ ਕਛੀਲੇ ਲੁਝਾਰੇ ॥
kachhe kachheele lujhaare |

شیپورها تا جاهای دور طنین انداز شدند و اسب ها شروع به دویدن به این طرف و آن طرف کردند.

ਗਣ ਹੂਰੰ ਪੂਰੰ ਗੈਣਾਯੰ ॥
gan hooran pooran gainaayan |

تمام آسمان پر از گله های هور بود،

ਅੰਜਨਯੰ ਅੰਜੇ ਨੈਣਾਯੰ ॥੧੨੩॥
anjanayan anje nainaayan |123|

دختران بهشتی شروع به پرسه زدن در آسمان کردند و خود را تزئین کردند و در چشمان خود کولیریوم گذاشتند و شروع به دیدن جنگ کردند.123.

ਰਣ ਣਕੇ ਨਾਦੰ ਨਾਫੀਰੰ ॥
ran nake naadan naafeeran |

صداهای کوچکی طنین انداز می شد.

ਬਬਾੜੇ ਬੀਰੰ ਹਾਬੀਰੰ ॥
babaarre beeran haabeeran |

آلات موسیقی رعد و برق در جنگ نواخته می شد و سربازان شجاع غرش می کردند.

ਉਘੇ ਜਣੁ ਨੇਜੇ ਜਟਾਲੇ ॥
aughe jan neje jattaale |

بینی های رو به بالا (چنین به نظر می رسید) که گویی مقدسین جات ایستاده اند.

ਛੁਟੇ ਸਿਲ ਸਿਤਿਯੰ ਮੁਛਾਲੇ ॥੧੨੪॥
chhutte sil sitiyan muchhaale |124|

رزمندگان که نیزه های خود را در دست داشتند شروع به زدن آنها کردند، اسلحه و سلاح رزمندگان مورد استفاده قرار گرفت.124.

ਭਟ ਡਿਗੇ ਘਾਯੰ ਅਘਾਯੰ ॥
bhatt ddige ghaayan aghaayan |

رزمندگانی که از زخمشان سیر شده بودند به زمین افتادند

ਤਨ ਸੁਭੇ ਅਧੇ ਅਧਾਯੰ ॥
tan subhe adhe adhaayan |

رزمندگان مجروح به زمین افتادند و اجسادشان تکه تکه شد.

ਦਲ ਗਜੇ ਬਜੇ ਨੀਸਾਣੰ ॥
dal gaje baje neesaanan |

لشکرها غرش کردند، رعد به صدا درآمد

ਚੰਚਲੀਏ ਤਾਜੀ ਚੀਹਾਣੰ ॥੧੨੫॥
chanchalee taajee cheehaanan |125|

لشکریان رعد و برق زدند و شیپورها طنین اندازند، اسبان بیقرار در میدان جنگ نعره زدند.125.

ਚਵ ਦਿਸਯੰ ਚਿੰਕੀ ਚਾਵੰਡੈ ॥
chav disayan chinkee chaavanddai |

کرکس ها از چهار طرف فریاد زدند،

ਖੰਡੇ ਖੰਡੇ ਕੈ ਆਖੰਡੈ ॥
khandde khandde kai aakhanddai |

کرکس ها از چهار طرف فریاد زدند و شروع کردند به تکه تکه کردن بدن هایی که قبلاً خرد شده بودند.

ਰਣ ੜੰਕੇ ਗਿਧੰ ਉਧਾਣੰ ॥
ran rranke gidhan udhaanan |

کرکس هایی که در بلندی (مکانی) نشسته بودند، این گونه صحبت می کردند

ਜੈ ਜੰਪੈ ਸਿੰਧੰ ਸੁਧਾਣੰ ॥੧੨੬॥
jai janpai sindhan sudhaanan |126|

در جنگل آن میدان نبرد شروع به بازی با تکه های گوشت کردند و متخصصان و یوگی ها آرزوی پیروزی کردند.126.

ਫੁਲੇ ਜਣੁ ਕਿੰਸਕ ਬਾਸੰਤੰ ॥
fule jan kinsak baasantan |

انگار بادام هندی در بهار شکوفا شد

ਰਣ ਰਤੇ ਸੂਰਾ ਸਾਮੰਤੰ ॥
ran rate sooraa saamantan |

همانطور که گل ها در بهار شکوفا می شوند، به همان ترتیب جنگجویان توانا در جنگ دیده می شوند.

ਡਿਗੇ ਰਣ ਸੁੰਡੀ ਸੁੰਡਾਣੰ ॥
ddige ran sunddee sunddaanan |

خرطوم فیل ها در مزرعه خوابیده بودند

ਧਰ ਭੂਰੰ ਪੂਰੰ ਮੁੰਡਾਣੰ ॥੧੨੭॥
dhar bhooran pooran munddaanan |127|

خرطوم فیل ها در میدان جنگ شروع به سقوط کرد و تمام زمین پر از سرهای هک شده شد.127.

ਮਧੁਰ ਧੁਨਿ ਛੰਦ ॥
madhur dhun chhand |

MADHUR DHUN STANZA

ਤਰ ਭਰ ਰਾਮੰ ॥
tar bhar raaman |

راما (با فلش) یک کتک داد.

ਪਰਹਰ ਕਾਮੰ ॥
parahar kaaman |

پاراشورام که هوس هایش را رها کرده بود، در هر چهار جهت احساسی ایجاد کرد.

ਧਰ ਬਰ ਧੀਰੰ ॥
dhar bar dheeran |

صبر و قدرت

ਪਰਹਰਿ ਤੀਰੰ ॥੧੨੮॥
parahar teeran |128|

و مانند جنگجویان شجاع شروع به پرتاب تیر کرد.128.

ਦਰ ਬਰ ਗਯਾਨੰ ॥
dar bar gayaanan |

(دیدن Parashurama) قدرت کل حزب،

ਪਰ ਹਰਿ ਧਯਾਨੰ ॥
par har dhayaanan |

خردمندان با مشاهده خشم او در خداوند تفکر کردند

ਥਰਹਰ ਕੰਪੈ ॥
tharahar kanpai |

همه می لرزیدند

ਹਰਿ ਹਰਿ ਜੰਪੈ ॥੧੨੯॥
har har janpai |129|

و شروع به تكرار نام پروردگار كرد كه از ترس مي لرزيد.129.

ਕ੍ਰੋਧੰ ਗਲਿਤੰ ॥
krodhan galitan |

(جنگجویان در حال نوشیدن خشم خود بودند)

ਬੋਧੰ ਦਲਿਤੰ ॥
bodhan dalitan |

از شدت خشم عذاب کشید، عقل از بین رفت.

ਕਰ ਸਰ ਸਰਤਾ ॥
kar sar sarataa |

تیرها در دستان حرکت می کردند.

ਧਰਮਰ ਹਰਤਾ ॥੧੩੦॥
dharamar harataa |130|

جریان تیری از دستانش جاری شد و با آن دم جانی از مخالفان برداشته شد.130.

ਸਰਬਰ ਪਾਣੰ ॥
sarabar paanan |

(جنگجو با دستان خود).

ਧਰ ਕਰ ਮਾਣੰ ॥
dhar kar maanan |

تیرهایشان را در دست گرفته و پر از غرور،

ਅਰ ਉਰ ਸਾਲੀ ॥
ar ur saalee |

سینه دشمن لمس می شد

ਧਰ ਉਰਿ ਮਾਲੀ ॥੧੩੧॥
dhar ur maalee |131|

رزمندگان آن‌ها را مانند بیل زدن زمین توسط باغبان بر دل دشمنان تحمیل می‌کنند.131.

ਕਰ ਬਰ ਕੋਪੰ ॥
kar bar kopan |

در دستان خشمگین (پاراسورامای قدرتمند).

ਥਰਹਰ ਧੋਪੰ ॥
tharahar dhopan |

همه از خشم رزمندگان و به دلیل فعالیت های آنها در زمینه جنگ می لرزند.