و با انجام آن راضی باشید.
در صبح یک جنگ بزرگ رخ خواهد داد
که به شکل وحشتناکی خواهد بود. 38.
با پادشاه جنگ خواهد شد،
پس تمام نخ های زعفران را بردارید.
تریاک بخور و اسب ها را به رقص وادار
و نیزه های درخشان را در دستان خود بچرخانید. 39.
اول امید فانی را از دست بده
و هر ترسی را دور بریز و شمشیر را به دست بگیر.
بذر خشخاش، شاهدانه و تریاک را عرضه کنید
و شخصیت (خود) را در زمین شنی نشان دهید. 40.
شاه به لشکر پیوست و به آنجا آمد
و همه مقدمات عروسی را انجام داد.
در این هنگام (همه) به خانه سید پال آمدند
بنابراین دختران دوباره کلمات را اینگونه خواندند. 41.
قاطعانه:
حتی اگر دشمن وارد خانه شود، نباید او را کشت.
(سپس) توصیه کرد که هنگام رفتن به خانه کشته شود.
پسری را که لاچمان نام داشت، زن نامیدند و در دولی گذاشتند
و هفتصد و سی مرد دلیر در لباس زنان با او رفتند. 42.
بیست و چهار:
وقتی خانه را ترک کردند،
سپس به قصر او آمدند.
سپس پادشاه عاشق شد و دست خود را دراز کرد
و لاخمان چاقویی بیرون آورد و او را کشت. 43.
اون همچین دیوونه ای بود
که پس از آن پادشاه نمی تواند صحبت کند.
او را کشت و خود را به شکل یک مرد درآورد
و در میان مردم چنین گفت. 44.
(پادشاه) مرا برای (بیاوردن) فرستاده است.
و خود (آنها) به تو گفته اند
که هیچ کس نباید داخل قصر بیاید.
هر که بیاید جانش را از دست می دهد. 45.
با این ترفند یک روز و نیم را پشت سر گذاشت.
(او) را هیچ چوبدار حذف نکرد.
به محض اینکه (او) به ارتش کمکی خود رسید،
فقط در آن زمان سر و صدای زیادی به راه افتاد. 46.
زنگ شادی در آنجا به صدا درآمد
که صدایش در میان آن سه نفر شناخته شد.
Dhol، Mridang، Muchang، Nagare،
ماندال، شیپور و بسیاری از سازها شروع به نواختن کردند. 47.
دوگانه:
هنگامی که طبل ها به صدا درآمدند و صدای مرگبار (آنها) از گوش ها شنیده شد.
پس هرچقدر خوان و خاوین بودند شکسته آمدند. 48.
بیست و چهار:
چه تنفری برای یک زن اتفاق افتاده است؟
چه کسی در اینجا دامامای جنگ طلب را بازی کرده است.
چقدر دیوانه است؟