کریشنا دوباره تیر و کمان خود را در دست گرفت و ارتش دشمن را در میدان جنگ نابود کرد.
درست همانطور که کارتن پنبه آن را کارت می کند، کریشنا نیز به همان شیوه ارتش دشمن را کارت می کند.
جریان خون در میدان جنگ مانند اقیانوس هشتم موج می زد.1063.
از این طرف ارتش کریشنا به جلو حرکت کردند و از طرف دیگر شاه جاراساند به همراه نیروهایش به جلو حرکت کردند.
رزمندگان با گرفتن تیر و کمان و شمشیر در دست می جنگیدند و اعضای بدنشان بریده می شد.
جایی اربابان فیل ها و اسب ها افتادند و در جایی اندام جنگجویان شروع به سقوط کرد.
هر دو ارتش در یک نبرد نزدیک مانند ادغام در یک توسط گنگ و یامونا محبوس شدند.1064.
برای انجام وظیفه ای که اربابان به آنها محول شده است، رزمندگان دو طرف با شور و شوق به جلو حرکت می کنند.
از هر دو طرف، جنگجویان آغشته به خشم به شدت جنگ می کنند،
و رویارویی با یکدیگر بی دریغ می جنگند
نیزههایی که بدنهای سفید را سوراخ میکنند، مانند مارهایی به نظر میرسند که درخت صندل را در هم میپیچند.1065.
از هر دو طرف، رزمندگان با خشم فراوان دلیرانه می جنگیدند و هیچ یک از گام های او عقب نشینی نمی کردند.
آنها به خوبی با نیزه، کمان، تیر، گرز، شمشیر و غیره می جنگند، کسی در حال جنگیدن به زمین می افتد،
یک نفر خوشحال می شود، یک نفر با دیدن میدان جنگ ترسیده به نظر می رسد و یک نفر در حال دویدن است
شاعر میگوید جنگاوران مانند پروانه در میدان جنگ مانند چراغ خاکی میسوزند.1066.
بلرام زودتر با تیر و کمان جنگید و سپس مبارزه را آغاز کرد و نیزه خود را در دست گرفت.
سپس شمشیر را در دست گرفت، رزمندگانی را که در لشکر نفوذ می کردند، کشت.
سپس خنجر خود را در دست داشت و جنگجویان را با گرز خود به زمین زد
بلرام با گاوآهن خود لشکر دشمن را میکشد، مثل پهلواندار که تلاش میکند با دو دست آب را بریزد.1067.
دشمنی که جلو می آید و مقاومت می کند توسط سری کریشنا با زور کشته می شود.
هر جنگجوی که جلویش می آمد، کریشنا او را به زمین می زد، او که از ضعف خود خجالت می کشید، با قدرت زیادی می جنگید، او نیز نمی توانست زنده بماند.
کریشنا با نفوذ به نیروهای دشمن، یک نبرد خشونت آمیز انجام داد
بلرم نیز با استقامت جنگید و لشکر دشمن را ساقط کرد.1068.
دوره
جراسند خود ارتش چهار لشکر خود را دید که در حال فرار بودند.
به رزمندگانی که در نزدیکی او می جنگیدند، گفت: 1069
سخنان شاه جراسند خطاب به ارتش:
SWAYYA
جایی که کریشنا می جنگد، شما ارتش را می گیرید و به آن طرف می روید.
��� طرفی که کریشنا در حال جنگ است ، ممکن است همه به آنجا بروید و با کمان ، فلش ، شمشیر و ماس به او ضربه بزنید
���هیداوا اجازه فرار از میدان جنگ را ندارد
همه را بکشید، وقتی جراسند این سخنان را گفت، لشکر صف آرایی کرد و به طرف آن طرف پیش رفت.1070.
با دریافت فرمان پادشاه، جنگجویان مانند ابرها به جلو حرکت کردند
تیرها مثل قطرات باران می باریدند و شمشیرها مثل نور می درخشیدند
یکی بر زمین شهید شده، یکی آهی طولانی می کشد و دست و پای کسی بریده است.
شخصی زخمی روی زمین دراز کشیده است، اما همچنان مکرراً فریاد می زند: «بکش، بکش».1071.
کریشنا تیر و کمان خود را در دست گرفت و تمام جنگجویان حاضر در میدان نبرد را به زمین زد.
او فیل ها و اسب های مست را کشت و بسیاری از ارابه سواران را از ارابه هایشان محروم کرد.
نامردان با دیدن رزمندگان مجروح میدان نبرد را ترک کردند و فرار کردند
آنها مانند گناهان جمعی که در برابر تجسم فضایل یعنی کریشنا دویده بودند ظاهر شدند.1072.
همه سرهایی که در جنگ بریده شده اند، همه از دهانشان فریاد می زنند «بکش، بکش».
تنه های بی سر در حال دویدن هستند و به سمت آن طرف که کریشنا در حال جنگیدن است جلو می روند
رزمندگانی که با این تنه های بی سر می جنگند، این خرطوم ها، آنها را کریشنا می دانند، ضرباتی به آنها وارد می کنند.
آنها که بر زمین می افتند، شمشیرشان هم بر زمین می افتد.1073.
KABIT
هر دو طرف خشمگین هستند، گام های خود را از میدان جنگ برنمی دارند و با هیجان با طبل های کوچک خود می جنگند.
خدایان همه هستی را می بینند و یاکشاها آوازهای ستایش می خوانند، گل ها مانند قطرات باران از آسمان می بارند.
بسیاری از جنگجویان در حال مرگ هستند و بسیاری توسط دختران بهشتی ازدواج کرده اند