(وقتی) کال پورخ به او اجازه داد
وقتی خداوند تمجید کرد، برهما وداها را آماده کرد
سپس مغرور شد (پس او)
در آن زمان بر غرورش افزوده شد و ديگري را مانند خود نمي دانست.
هیچ شاعری مثل من نیست.
او گمان می کرد که مانند او نیست و شاعر دیگری مانند او نیست
(با چنین حالت روحی) ابروهای کل پورخ کج شد
بر خداوند-خدا چون ناراضی و او را مانند وجرای ایندرا بر زمین انداخت.23.
وقتی به زمین افتاد،
هنگامی که برهما، اقیانوس چهار ودا بر روی زمین افتاد،
سپس خدمات شروع شد
او با کمال دل شروع به پرستش پروردگار اسرارآمیز کرد که فراتر از پادشاه خدایان است.
برای ده میلیون سال (او)
خدمت بزرگ Dev (خداوند).
چگونه می توانم وام بگیرم
او ده لک سال خداوند را عبادت کرد و به پروردگار خدایان رسید تا او را به هر نحوی نجات دهد.
سخنرانی خدا
(ای برهما! تو) با فکر خدمت کن،
سپس گورودف از شما راضی خواهد بود.
سپس (شما) با (به آن نیت) سنث خواهید شد
(ویشنو گفت) «هنگامی که خداوند-خدا را با کمال دل پرستش کنی، خداوندی که تکیه گاه ناتوانان است، آرزوی تو را برآورده خواهد کرد.»
برهما چنین کلماتی را شنید
و با تعجب در ذهنش فکر کرد.
(سپس) برخاست و به خدمت حری مشغول شد
با شنیدن این برهما شروع به پرستش و هدایایی کرد دقیقاً به همان روشی که ویشنو پیشنهاد کرده بود.
پراچاندا در پای چاندی افتاد
که (رعنا) با ستمکاران جنگید که شکست نمی خورد
و چه کسی آتشفشان و دود را ساخته است
ویشنو همچنین این را گفت که چاندیکا قدرتمند، ویرانگر ظالمان را نیز باید پرستش کرد، که شیاطینی مانند جاوالاکشا و دومار لوچان را کشته بود.
Chandi گفت، زمانی که او شعار می دهد
«هنگامی که همه آنها را بپرستید، لعنت بر شما پایان خواهد یافت
(با شنیدن این، برهما) شروع به خواندن کال پورخ کرد
برهمن تجلی نشده را پرستش کنید و با کنار گذاشتن پافشاری خود، ممکن است به پناه او بروید.29.
که به او پناه می برند،
«خوشا به حال آنها بر روی زمین که در پناه او میروند
آنها از کسی نمی ترسند
آنها از هیچ کس نمی ترسند و تمام وظایف آنها انجام می شود.30.
تا ده میلیون سال
(برهما) روی یک پا ایستاد.
(بنابراین) خدمت با فداکاری،
به مدت ده سال فقدان برهما روی یک پا ایستاد و هنگامی که با تنهای قلبش به خداوند خدمت کرد، آنگاه گورو-لورد خشنود شد.
وقتی الهه راز (خدمت پیرمرد) را گفت،
سپس برهما (با گذاشتن شمع) خدمت کرد.
وقتی با فداکاری خدمت می شود،
هنگامی که با الهه من را توضیح داد، برهما با کمال ذهن خدمت کرد، و برهما ناپیدا از او خشنود شد.
سپس این (آیه) تلفظ شد
(بهاو-آکاش بنی هوی) (ای برهما!) من نابود کننده غرور هستم.
من از غرور کسی دریغ نکرده ام.
آنگاه صدایی از بهشت شنیده شد: «من له کننده غرور هستم و همه را مسخرم کرده ام».
چرا افتخار میکنی
«تو از غرور پف کرده بودی، بنابراین من تو را دوست نداشتم
حالا بگذارید یک ایده بگویم (جوگات)،
اکنون این را می بینم و به شما می گویم که چگونه رستگار خواهید شد.
(شما) به زمین بروید و هفت تجسم را فرض کنید،
اکنون میتوانید هفت تجسم روی زمین را برای رستگاری خود فرض کنید
او (آمد) توسط برهما پذیرفته شد
برهما همه اینها را پذیرفت و تولدهای جدیدی را در جهان به وجود آورد.
نکوهش و ستایش برای من یکی است.
تهمت و ستایش من را هرگز از ذهن خود فراموش نکنید
بگذارید یک فکر دیگر بگویم.
ای برهما! همچنین به یک چیز بیشتر گوش دهید36
یک ویشنو (خدا به نام) نیز مراقبه من را انجام داد.
«خدایى به نام ویشنو نیز در مورد من تعمق كرده و مرا بسیار خشنود كرده است
او چنین نعمتی را خواست
از من نیز نعمتی خواسته است که به او عطا کردم.37.
هیچ فرقی بین من و او نیست.
هیچ فرقی بین من و او نیست، همه مردم این را می دانند
برای او (مردم) همه مردم آخرت
مردم او را خالق دنیا و آخرت و ویرانگر آنها می دانند.38.
هر گاه او (ویشنو) بدنی (آواتار) به خود بگیرد.
و هر که شجاعت کند،
(شما) آن (مهارت) را بدون فکر تلاوت کنید.