آنقدر به مردم بی پناه می دهد، ممکن است به من هم لطف کند
اما من نمی توانم بگویم، فقط خداوند می داند که آیا او چنین کاری را با من خواهد کرد یا خیر.»2406.
وقتی برهمن وارد خانه سری کریشنا شد،
پس از پایان سفر، زمانی که برهمن به اقامتگاه کریشنا رسید، کریشنا متوجه شد که او برهمن سوداما است.
او برای پذیرایی از او جلو رفت و با محبت از صندلی خود خارج شد
پاهایش را لمس کرد و سپس او را در آغوش گرفت.2407.
او را به کاخ خود برد و از او استقبال و تجلیل کرد
آب آورد که با آن پاهای برهمن را شست و شستن پاها را نیز نوشید.
از طرف دیگر کلبه خود را به قصر تبدیل کرد
با انجام همه این کارها با برهمن خداحافظی کرد و ظاهراً چیزی به او نداد.2408.
دوره
زمانی که (سندیپان) در خانه برهمن ها درس می خواند، من جندلی (او) را با خود داشتم.
وقتی در خانه استادمان درس می خواندیم، او مرا دوست داشت، اما اکنون خداوند طمع کرده است، بنابراین چیزی به من نداد.2409.
سخنان شاعر:
SWAYYA
کسی که به لرد کریشنا خدمت می کند، ثروت زیادی به دست می آورد.
او که به کریشنا خدمت می کند، ثروت بسیار زیادی به دست می آورد، اما مردم این راز را درک نمی کنند و فقط بر اساس درک خود می فهمند.
کریشنا نگهدارنده مقدسین، برطرف کننده رنج های آنها و ویران کننده خانه های شیطان است.
هیچ کس دیگری جز کریشنا که حامی و حامی فقرا است وجود ندارد.2410.
او که حواسش به کسی نبود، آن شیشوپال در یک لحظه به دست او کشته شد
او حتی دیو باکاترا را که هرگز ترس از اقامتگاه یاما نداشت، کشت
او حتی بوماسورا را فتح کرد که مانند ایندرا جنگید و اکنون کاخ طلا را به سوداما داده است.
سپس به ما بگو، چه کسی جز او می تواند این همه را انجام دهد؟2411.
او که در کشتن مادو و کیتابه پر از مهربانی زمین را به ایندرا بخشید
او که تمام لشکریان پیش روی او رفتند، آنها را نابود کرد
که پادشاهی را به ویبیشانا داد و لانکا را با کشتن راوانا غارت کرد.
او که پادشاهی را به ویبیشانا داد و پس از کشتن راوانا باعث غارت لانکا شد و اگر امروز کاخ طلا را به برهمن داده است، پس از چه جهت می تواند برای او مهم باشد؟2412.
BISHANPADA DHANASARI
کسی که ناخن ها را مانند آهو ساخته است.
او که چشمانش مانند چشمان آهو است، خط آنتیموان روی آن چشمان دلربا به نظر می رسد.
آن آهک مانند آن دام است که همه زن و مرد همیشه در آن گیر کرده اند
کریشنا با توجه به تمایل خود از همه راضی می ماند.2413.
نایناهای سری کریشنا (مانند) نیلوفر آبی هستند.
چشمان کریشنا مانند نیلوفر آبی است که پس از روشن کردن صورت هرگز بسته نمی شود
مردمک چشم مردم همیشه برای دیدن آنها (فداکاران) ثابت است. معنای (آن) پدید آمده است (در ذهن شاعر بدین ترتیب).
با دیدن آنها چشمان مادر نیز در آنها جذب می شود مانند غرغر بر روی نیلوفر آبی که گرده دارد.2414.
پایان شرح دادن خانه طلا به سوداما پس از رفع فقر در کریشنااتارا (بر اساس داشام اسکند پورانا) در باچیتر ناتاک.
اکنون شرح آمدن به کوروکشترا در روز خورشید گرفتگی آغاز می شود
SWAYYA
چون روز کسوف فرا رسید، منجم چنین روایت کرد.
وقتی اخترشناسان درباره خورشید گرفتگی گفتند، مادر و برادر کریشنا به فکر رفتن به کوروکشترا افتادند.
پدر (او) با لشکر خود به راه افتاد و کریشنا را با خود برد.
پدر کریشنا با تشکیل گروه های مختلف شروع به رفتن کرد و این همه آنقدر مرموز و شگفت انگیز بود که هیچ کس نمی توانست آن را درک کند.2415.
از اینجا سری کریشنا (Kurukshetra) و از آنجا Nanda و غیره همه به آنجا آمدند.
از این طرف کریشنا می آمد و از آن طرف ناند و همه افراد دیگر از جمله چاندر باگا، رادا و گوپیس توسط کریشنا می آمدند.
همه آنها با دیدن زیبایی کریشنا شگفت زده شدند و سکوت کردند
نند و یاشدا با احساس محبت شدید او را در آغوش گرفتند.2416.
ناند یاشودا، با محبت، در حالی که اشک از چشمانشان سرازیر شد، گفت: «ای کریشنا! ناگهان براجا را رها کرده بودی و