دستهای خیلیها قطع شد، خیلیها با شکمهای ترکیده روی زمین افتادند و تیرهای سوراخشده در میدان جنگ پرسه میزدند.
به نظر می رسد بسیاری از مجروحان پس از پوشیدن لباس های قرمز آمده اند. 1806.
وقتی کریشنا و بالرام دیسک و شمشیر را در دست گرفتند، کسی رفت و کمان او را کشید و
شخصی رفت و سپر، سه گانه، گرز یا خنجر را در دست داشت
در لشکر جراسند هول شد، زیرا کریشنا قدرتمند به این طرف و آن طرف دوید تا ارتش را بکشد.
فولاد از دو طرف با فولاد برخورد کرد و به دلیل وحشتناک بودن جنگ، مراقبه شیوا نیز مختل شد. 1807.
تخریب وحشتناکی با شمشیر، نیزه، گرز، خنجر، تبر و غیره صورت گرفت و ارتش دشمن در حال کشته شدن بود.
جریان خون جاری شد، فیل ها، اسب ها، ارابه ها، سر و خرطوم فیل ها در آن جریان داشتند.
ارواح، وایتالا و بهیراواس تشنه می شوند و یوگینی ها نیز با کاسه های واژگون فرار می کنند.
رام شاعر می گوید که در این نبرد هولناک حتی شیوا و برهما که تمرکز خود را ترک می کنند ترسناک شدند.1808.
SWAYYA
وقتی سری کریشنا آنقدر شجاعت نشان داد (در آن زمان) قهرمانی را از ارتش دشمن فراخواند.
وقتی کریشنا شجاعت زیادی از خود نشان داد، یک جنگجو از ارتش دشمن فریاد زد: «کریشنا قهرمان بسیار قدرتمندی است و در جنگ حتی اندکی هم شکست نمیخورد.
«اکنون میدان نبرد را ترک کنید و فرار کنید، زیرا همه خواهند مرد و هیچکس زنده نخواهد ماند
توهم نکنید که او پسر است، او همان کریشنا است که کانسا را با گرفتن از موهایش به زمین زده بود.»1809.
با شنیدن چنین کلماتی ذهن همه به شدت مشکوک شده است.
با شنیدن این سخنان، تعلیق در ذهن همه ایجاد شد، ترسو به فکر فرار از میدان جنگ افتاد، اما رزمندگان خشمگین شدند.
آنها با برداشتن کمان، تیر، شمشیر و غیره، شروع به جنگیدن با افتخار (با مخالفان خود) کردند.
کریشنا شمشیر خود را در دست گرفت، همه آنها را به چالش کشید و تام را کشت.1810.
(در جنگ) وقتی یک وضعیت بحرانی پیش می آید، بسیاری از رزمندگان در حال فرار هستند. (سپس) سری کریشنا به بالاراما گفت، مراقب باش،
کریشنا با دیدن جنگجویان در حال فرار در این موقعیت فاجعه بار به بالرام گفت: "شما می توانید این وضعیت را کنترل کنید و تمام سلاح های خود را بگیرید.
دیوانه وار به سراغ آنها بروید و حتی در ذهن خود به آن فکر نکنید.
«دشمن را به چالش بکشید و او را بکشید، بدون تردید بر آنها بیفتید و همه دشمنانی که فرار می کنند، آنها را به دام بیاندازید و بدون کشتن آنها را بگیرید.»1811.
(زمانی که) بالاراما این کلمات را از دهان سری کریشنا شنید
بالرام با شنیدن این سخنان از زبان کریشنا، گاوآهن و گرز خود را برداشت و به تعقیب ارتش دشمن دوید.
بالرام با رسیدن به دشمنان در حال دویدن، دستان آنها را با طناب خود بست
برخی از آنها جنگیدند و جان باختند و برخی نیز زنده به اسارت گرفته شدند.1812.
جنگجویان کریشنا با در دست داشتن شمشیر به دنبال ارتش دشمن دویدند
آنهایی که جنگیدند، کشته شدند و هر که تسلیم شد، آزاد شد
آن دشمنانی که هرگز در جنگ گام های خود را پس نگرفته بودند، باید قبل از قدرت بلرام برمی گشتند.
ترسو شدند و سربار زمین شدند، فرار کردند و شمشیرها و خنجرها از دستشان افتاد.1813.
رزمندگانی که در میدان جنگ ایستاده اند، خشمگین می شوند و به آن مکان می گریزند.
آن رزمندگانی که همچنان در میدان جنگ ایستاده بودند، اکنون با عصبانیت و به دست گرفتن دیسک، شمشیر، نیزه، تبر و غیره، دور هم جمع شده و به جبهه شتافتند.
همه آنها بدون ترس رعد و برق دویدند تا کریشنا را فتح کنند
جنگ هولناکی از هر دو طرف برای دستیابی به بهشت درگرفت.1814.
سپس یاداواس از این سو و دشمنان از آن سو با حریفان مقابله کردند
و دو طرف قفل شده شروع به زدن ضربات در حالی که یکدیگر را به چالش کشیدن
بسیاری از آنها در اثر مجروح شدن جان خود را از دست دادند و به خود پیچیدند و بسیاری بر روی زمین خوابیدند
به نظر می رسید که کشتی گیرانی که بیش از حد شاهدانه می نوشند در میدان می غلتند. 1815.
KABIT
رزمندگان بزرگ درگیر نبرد محکم هستند و در رویارویی با دشمن گام های خود را پس نمی گیرند
آنها با گرفتن نیزه، شمشیر، تیر و غیره در دستان خود، به طرز لذت بخشی می جنگند و کاملا هوشیار هستند.
آنها شهادت را در آغوش می گیرند تا از اقیانوس مخوف سامسارا عبور کنند
و پس از لمس کره خورشید در بهشت میمانند، همچنان که پا در جای عمیقی بیشتر میافزاید، به گفته شاعر، جنگجویان به جلو پیش میروند.1816.
SWAYYA
رزمندگان با دیدن چنین نبردهایی خشمگین شده و به سوی دشمن می نگرند
آنها با در دست داشتن نیزه، تیر، کمان، شمشیر، گرز، سه گانه و غیره، ضربات بی باکانه ای دارند.
جلوی دشمن می روند و ضربات آنها را هم بر بدنشان تحمل می کنند