با دیدن این و چروک شدن، برخی از شیاطین که آشفته شده بودند، با ضربان قلب شدید فرار کردند.
آیا تیر چادی مانند پرتوهای خورشید است؟ با دیدن آن که نور چراغ دیو کم رنگ شده است.150.
شمشیر خود را در دست گرفته بود، خشمگین شد و با قدرت زیاد جنگی وحشتناک به راه انداخت.
او با حرکت سریع از محل خود، بسیاری از شیاطین را کشت و یک فیل بسیار بزرگ را در میدان جنگ نابود کرد.
شاعر با دیدن آن ظرافت در میدان جنگ تصور می کند:
که نال و نیل برای ساختن پل روی دریا پس از کندن آن کوه را انداخته اند. 151.،
دوره،
هنگامی که ارتش او توسط چندی کشته شد، راکتاویجا این کار را کرد:
او خود را به سلاح های خود مجهز کرد و در ذهن خود به کشتن الهه فکر کرد.
سویا،
با دیدن شکل وحشتناک Chandi (که وسیله نقلیه اش شیر است). همه شیاطین پر از هیبت بودند.
او خود را به شکل عجیب و غریب نشان داد و حلزون، دیسک و کمان را در دست داشت.
Rasktavija به جلو حرکت کرد و با دانستن قدرت فوق العاده خود، الهه را برای مبارزه به چالش کشید.
و گفت: �������������������� خودت را به عنوان چاندیکا نام برده ای که برای جنگ با من پیش آمده است.�������153.
هنگامی که لشکر راکتاویجا منهدم شد یا فرار کرد، سپس با خشم شدید، خود به جنگ آمد.
او نبرد بسیار شدیدی با چاندیکا کرد و (در حین مبارزه) شمشیرش از دستش افتاد، اما دلش نشکست.
کمان را در دست گرفته و قدرتش را پس می گیرد، این گونه در اقیانوس خون شنا می کند.
گویی او کوه سومرو بود، مانند کوهی که در زمان به هم ریختن اقیانوس توسط خدایان و شیاطین استفاده می شد.
دیو قدرتمند جنگ را با خشم فراوان آغاز کرد و شنا کرد و از اقیانوس خون گذشت.
شمشیر خود را در دست داشت و سپر خود را کنترل کرد، به جلو دوید و شیر را به چالش کشید.
با دیدن آمدن او، چندی تیری از کمان او پرتاب کرد که باعث شد دیو بیهوش شود و به زمین بیفتد.
به نظر می رسید که برادر راما (بهارات) باعث شده بود که هانومان با کوه به پایین بیفتد.
دیو دوباره برخاست و شمشیر را در دست گرفت و با چندی قدرتمند به جنگ پرداخت.
او شیری را زخمی کرد که خونش به شدت جاری شد و بر زمین افتاد.