فقط آن جنگجو سالم می ماند که برای نجات خود فرار می کرد
تعداد بقیه چقدر بود؟ حتی رزمندگان بزرگ هم نتوانستند زنده از آن مکان بروند.1223.
بالاراما دسته دیگری برداشت و بر ارابه سوار شد و دوباره (به میدان جنگ) آمد.
بلرام سوار بر ارابه خود دوباره با گرز دیگر آمد و به محض ورود، شروع به جنگ چهار نوع با شاه کرد.
او با عصبانیت شدید به سایر رزمندگان دیگر گفت: «او را زنده نگذارید.
با شنیدن این سخنان، نیروهای کریشنا نیز خشمگین شدند.1224.
هنگامی که بالرام خشم خود را به این شکل نشان داد، آنگاه همه رزمندگان یادوا بر دشمنی افتادند که اکنون پیش از آنها می آمد، نمی توانست زنده برگردد.
همه کسانی که آنجا ایستاده بودند،
آنها با تبر و نیزه خود شروع به حرکت کردند
با رعایت شرف و رسم خود ضرباتی را با تمام قوا به دشمن زدند.1225.
دوره
آمیت سینگ بسیار عصبانی شد و بی پروا تیرهایی پرتاب کرد.
هنگامی که آمیت سینگ، با خشم شدید، تیرهای بیشماری را پرتاب کرد، آنگاه دشمن مانند تاریکی با حیرت از مقابل خورشید فرار کرد. 1226.
SWAYYA
هنگامی که لشکر یدوی شروع به فرار از میدان نبرد کردند، (آنگاه) بالام ارتش را چنین خطاب کرد:
بلرام به لشکر یدوا که در حال فرار بود گفت: «ای رزمندگانی که در طایفه کشتریا متولد شده اند! چرا فرار میکنی
شما سلاح های خود را بدون کشتن دشمن رها می کنید
تا من زنده باشم نباید از جنگ نترسید.»1227.
دوره
در میدان نبرد، بالاراما عصبانی شد و جنگجویان را به چالش کشید
بالرام با عصبانیت، در حالی که رزمندگان را نوازش می کرد، گفت: «آمیت سینگ را با محاصره کردنش بکشید.» 1228.
سخنان شاعر:
SWAYYA
پس از کسب اجازه بالرام، لشکر (یداوی) از چهار طرف به سوی او (آمیت سینگ) آمدند.
با دریافت فرماندهی بالرام، ارتش او از چهار جهت بر روی دشمن افتاد که او را به چالش کشید و پر از خشم در مقابل آمیت سینگ مقاومت کرد.
در میدان نبرد نبردهای وحشتناکی درگرفت، اما ارتش حتی اندکی نترسید
پادشاه آمیت سینگ، کمان خود را در دست گرفت، بسیاری از جنگجویان ارتش را کشت و ارتش را درمانده کرد.1229.
فیل ها، ارابه ها، جنگجویان و اسب ها کشته و نابود شدند
جنگجویان زیادی که مجروح میشوند، پرسه میزنند و تنههای بزرگ زیادی روی زمین افتادهاند
آنهایی که زنده اند، سلاح های خود را در دست می گیرند، بی باکانه به دشمن ضربه می زنند
پادشاه آمیت سینگ اجساد چنین جنگجویان را تکه تکه کرده و شمشیر خود را در دست گرفته است. 1230.
با زدن تیر، بدن بسیاری از رزمندگان از خون اشباع می شود
ترسوها عرق کرده و از میدان جنگ فرار کرده اند
ارواح و خون آشام ها جیغ می زنند و جوگان ها در بیابان پرسه می زنند.
ارواح و شیاطین با فریاد می دوند و یوگینی ها کاسه ها را در دست گرفته اند، شیوا نیز همراه با گاناش در آنجا پرسه می زند و مردگانی که در آنجا دراز کشیده اند نصف شده اند، زیرا گوشت آنها در حال خوردن است.1231.
دوره
پس از سه ساعت غش، کریشنا به هوش آمد.
کریشنا پس از حدود سه غریس (مدت کوتاه) بیهوش ماندن و سوار شدن ارابه خود توسط داروک به هوش آمد و دوباره به میدان جنگ رسید.1232.
SWAYYA
هنگامی که جنگجویان Yadava می توانند کریشنا را ببینند که برای کمک به آنها آمده است
خشم در آنها بیدار شد، آنها برای مبارزه با آمیت سینگ دویدند و هیچ یک از آنها از میدان جنگ فرار نکردند.
با گرفتن تیر، کمان، کرپان، گرز (اسلحه اولیه)، تمام ارتش مشتاق جنگ بودند.
نیروها با گرفتن شمشیر، کمان، تیر، گرز و غیره به جلو هجوم آوردند، جنگجویان پر از خون مانند تلی از کاه در آتش می درخشیدند.1233.
رزمندگان جنگ را با خشم به راه انداختند و سلاح های خود را به دست گرفتند
همه فریاد می زدند «بکش، بکش» و حتی اندکی هم نمی ترسیدند
شاعر دوباره می گوید که کریشنا در برابر جنگجویان متعدد مقاومت کرد
از طرف دیگر، پادشاه آمیت سینگ، با خشم شدید، همزمان جسد دو جنگجو را به چهار قسمت تقسیم کرد.1234.
با دیدن چنین جنگ هولناکی، رزمندگانی که برای جنگ می آمدند، از میدان جنگ فرار کردند.