شری دسم گرنتھ

صفحه - 197


ਕਟ ਭਟ ਲੁਟੇ ॥੧੫॥
katt bhatt lutte |15|

قهرمانان همه چیز را رها کرده اند و چندین جنگجو با جان خود بازی کرده اند.

ਚਮਕਤ ਬਾਣੰ ॥
chamakat baanan |

فلش ها چشمک زدند،

ਫੁਰਹ ਨਿਸਾਣੰ ॥
furah nisaanan |

تیرها می درخشند و پرچم ها به اهتزاز در می آیند

ਚਟ ਪਟ ਜੂਟੇ ॥
chatt patt jootte |

رزمندگان (در جنگ) بسیج می شدند.

ਅਰ ਉਰ ਫੂਟੇ ॥੧੬॥
ar ur footte |16|

رزمندگان خیلی سریع رو در رو می جنگند و خون از سینه آنها جاری است.16.

ਨਰ ਬਰ ਗਜੇ ॥
nar bar gaje |

جنگجویان توانا غرش می کردند.

ਸਰ ਬਰ ਸਜੇ ॥
sar bar saje |

با تیرها مزین شده، جنگجویان شجاع غرش می کنند

ਸਿਲਹ ਸੰਜੋਯੰ ॥
silah sanjoyan |

رزمندگان به زره و زره آراسته بودند

ਸੁਰ ਪੁਰ ਪੋਯੰ ॥੧੭॥
sur pur poyan |17|

آنها با زره های فولادی تزیین شده اند و به سمت بهشت حرکت می کنند.17.

ਸਰਬਰ ਛੂਟੇ ॥
sarabar chhootte |

بهترین تیرها در حال حرکت بودند

ਅਰ ਉਰ ਫੂਟੇ ॥
ar ur footte |

هنگامی که تیرهای برتر تخلیه می شود، سینه های دشمنان زخمی می شود.

ਚਟ ਪਟ ਚਰਮੰ ॥
chatt patt charaman |

(تیرها) به سرعت (سپر را پاره می کردند).

ਫਟ ਫੁਟ ਬਰਮੰ ॥੧੮॥
fatt futt baraman |18|

سپرهای بریده شده صدای تق تق تولید می کنند و زره ها در حال پاره شدن هستند.

ਨਰਾਜ ਛੰਦ ॥
naraaj chhand |

نراج استانزا

ਦਿਨੇਸ ਬਾਣ ਪਾਣ ਲੈ ਰਿਪੇਸ ਤਾਕ ਧਾਈਯੰ ॥
dines baan paan lai ripes taak dhaaeeyan |

سورج با تیری در دست با دیدن دشمن بزرگ دیرگه کای دوید.

ਅਨੰਤ ਜੁਧ ਕ੍ਰੁਧ ਸੁਧੁ ਭੂਮ ਮੈ ਮਚਾਈਯੰ ॥
anant judh krudh sudh bhoom mai machaaeeyan |

سورج تیر خود را در دست گرفت به سوی دشمن دیراقکایا دوید و با خشم فراوان جنگی هولناک را آغاز کرد.

ਕਿਤੇਕ ਭਾਜ ਚਾਲੀਯੰ ਸੁਰੇਸ ਲੋਗ ਕੋ ਗਏ ॥
kitek bhaaj chaaleeyan sures log ko ge |

چه بسیار غول ها فرار کردند و به ایندرا پوری رفتند.

ਨਿਸੰਤ ਜੀਤ ਜੀਤ ਕੈ ਅਨੰਤ ਸੂਰਮਾ ਲਏ ॥੧੯॥
nisant jeet jeet kai anant sooramaa le |19|

بسیاری از مردم به پناهگاه خدایان دویدند و سوراج که شب را به پایان می‌رساند، جنگجویان زیادی را فتح کرد.

ਸਮਟ ਸੇਲ ਸਾਮੁਹੇ ਸਰਕ ਸੂਰ ਝਾੜਹੀਂ ॥
samatt sel saamuhe sarak soor jhaarraheen |

رزمندگان نیزه های خود را در مقابل آنها شلیک می کردند.

ਬਬਕ ਬਾਘ ਜਯੋਂ ਬਲੀ ਹਲਕ ਹਾਕ ਮਾਰਹੀਂ ॥
babak baagh jayon balee halak haak maaraheen |

جنگجویان خنجرها را می‌کوبند، آنها را محکم گرفته و رو در روی هم می‌آیند و جنگجویان شجاع همدیگر را به چالش می‌کشند و مانند شیرها غرش می‌کنند.

ਅਭੰਗ ਅੰਗ ਭੰਗ ਹ੍ਵੈ ਉਤੰਗ ਜੰਗ ਮੋ ਗਿਰੇ ॥
abhang ang bhang hvai utang jang mo gire |

دو اندام آنهایی که اندام قوی داشتند (ابهنگ) در حال شکستن بود و در میدان جنگ می پرید و می افتاد.

ਸੁਰੰਗ ਸੂਰਮਾ ਸਭੈ ਨਿਸੰਗ ਜਾਨ ਕੈ ਅਰੈ ॥੨੦॥
surang sooramaa sabhai nisang jaan kai arai |20|

اندام های محکم، پس از تاب خوردن مداوم، به زمین می افتند و مبارزان شجاع و زیبا که بی باکانه با دیگران روبرو می شوند، درگیر می شوند.

ਅਰਧ ਨਰਾਜ ਛੰਦ ॥
aradh naraaj chhand |

ARDH NARAAJ STANZA

ਨਵੰ ਨਿਸਾਣ ਬਾਜੀਯੰ ॥
navan nisaan baajeeyan |

آهنگ های جدید در حال پخش بود

ਘਟਾ ਘਮੰਡ ਲਾਜੀਯੰ ॥
ghattaa ghamandd laajeeyan |

با گوش دادن به طنین شیپورها، ابرها احساس خجالت می کنند.

ਤਬਲ ਤੁੰਦਰੰ ਬਜੇ ॥
tabal tundaran baje |

زنگ های کوچک شروع به نواختن کردند،

ਸੁਣੰਤ ਸੂਰਮਾ ਗਜੇ ॥੨੧॥
sunant sooramaa gaje |21|

شیپورهای بسته شده طنین انداخته اند و صدای خود را به صدا درآورده اند، رزمندگان رعد می زنند.21.

ਸੁ ਜੂਝਿ ਜੂਝਿ ਕੈ ਪਰੈਂ ॥
su joojh joojh kai parain |

(جنگجویان) در جنگ سقوط می کردند

ਸੁਰੇਸ ਲੋਗ ਬਿਚਰੈਂ ॥
sures log bicharain |

با مبارزه وحشیانه، خدایان و پادشاهانشان در حال حرکت هستند (اینجا و آنجا).

ਚੜੈ ਬਿਵਾਨ ਸੋਭਹੀ ॥
charrai bivaan sobhahee |

سوار هواپیما می شدند و خودنمایی می کردند.

ਅਦੇਵ ਦੇਵ ਲੋਭਹੀ ॥੨੨॥
adev dev lobhahee |22|

آنها در کوه روی وسایل نقلیه هوایی پرسه می زنند و قلب خدایان و شیاطین هر دو حسادت می کنند.

ਬੇਲੀ ਬਿੰਦ੍ਰਮ ਛੰਦ ॥
belee bindram chhand |

BELI BINDRAM STANZA

ਡਹ ਡਹ ਸੁ ਡਾਮਰ ਡੰਕਣੀ ॥
ddah ddah su ddaamar ddankanee |

طبل ده ده می نواخت

ਕਹ ਕਹ ਸੁ ਕੂਕਤ ਜੋਗਣੀ ॥
kah kah su kookat joganee |

صدای تبور خون آشام ها و فریادهای یوگینی ها شنیده می شود.

ਝਮ ਝਮਕ ਸਾਗ ਝਮਕੀਯੰ ॥
jham jhamak saag jhamakeeyan |

نیزه های پر زرق و برق می درخشیدند

ਰਣ ਗਾਜ ਬਾਜ ਉਥਕੀਯੰ ॥੨੩॥
ran gaaj baaj uthakeeyan |23|

خنجرها می درخشند و می درخشند و فیل ها و اسب ها در میدان جنگ می پرند.23.

ਢਮ ਢਮਕ ਢੋਲ ਢਮਕੀਯੰ ॥
dtam dtamak dtol dtamakeeyan |

طبل ها می کوبیدند،

ਝਲ ਝਲਕ ਤੇਗ ਝਲਕੀਯੰ ॥
jhal jhalak teg jhalakeeyan |

طنین طبل به گوش می رسد و درخشش شمشیرها می درخشد.

ਜਟ ਛੋਰ ਰੁਦ੍ਰ ਤਹ ਨਚੀਯੰ ॥
jatt chhor rudr tah nacheeyan |

رودرا در حالی که نان (سر) خود را باز کرده بود در آنجا می رقصید.

ਬਿਕ੍ਰਾਰ ਮਾਰ ਤਹ ਮਚੀਯੰ ॥੨੪॥
bikraar maar tah macheeyan |24|

رودرا نیز در آنجا با موهای گشاد مات شده خود در حال رقصیدن است و جنگی وحشتناک در آنجا در جریان است.24.

ਤੋਟਕ ਛੰਦ ॥
tottak chhand |

توتاک استانزا

ਉਥਕੇ ਰਣ ਬੀਰਣ ਬਾਜ ਬਰੰ ॥
authake ran beeran baaj baran |

اسب های رزمندگان در میدان می پریدند.

ਝਮਕੀ ਘਣ ਬਿਜੁ ਕ੍ਰਿਪਾਣ ਕਰੰ ॥
jhamakee ghan bij kripaan karan |

اسب‌های برنده‌ی جنگجویان در جنگ می‌پرند و شمشیر در دستانشان مانند برق آسا در ابرها می‌درخشد.

ਲਹਕੇ ਰਣ ਧੀਰਣ ਬਾਣ ਉਰੰ ॥
lahake ran dheeran baan uran |

از طریق سینه شجاعان (قهرمانان) ران،

ਰੰਗ ਸ੍ਰੋਣਤ ਰਤ ਕਢੇ ਦੁਸਰੰ ॥੨੫॥
rang sronat rat kadte dusaran |25|

تیرها در کمر رزمندگان نفوذ کرده و خون یک تنه را بیرون می آورند.25.

ਫਹਰੰਤ ਧੁਜਾ ਥਹਰੰਤ ਭਟੰ ॥
faharant dhujaa thaharant bhattan |

پرچم ها به اهتزاز درآمد و شوالیه ها رژه رفتند،

ਨਿਰਖੰਤ ਲਜੀ ਛਬਿ ਸਯਾਮ ਘਟੰ ॥
nirakhant lajee chhab sayaam ghattan |

پرچم‌ها به اهتزاز در می‌آیند و جنگجویان شجاع ترسیده‌اند، با دیدن درخشش تیرها و شمشیرها، رعد و برق در ابرهای تاریک نیز احساس خجالت می‌کنند.

ਚਮਕੰਤ ਸੁ ਬਾਣ ਕ੍ਰਿਪਾਣ ਰਣੰ ॥
chamakant su baan kripaan ranan |

تیرها و شمشیرها در جنگ می درخشیدند،