قهرمانان همه چیز را رها کرده اند و چندین جنگجو با جان خود بازی کرده اند.
فلش ها چشمک زدند،
تیرها می درخشند و پرچم ها به اهتزاز در می آیند
رزمندگان (در جنگ) بسیج می شدند.
رزمندگان خیلی سریع رو در رو می جنگند و خون از سینه آنها جاری است.16.
جنگجویان توانا غرش می کردند.
با تیرها مزین شده، جنگجویان شجاع غرش می کنند
رزمندگان به زره و زره آراسته بودند
آنها با زره های فولادی تزیین شده اند و به سمت بهشت حرکت می کنند.17.
بهترین تیرها در حال حرکت بودند
هنگامی که تیرهای برتر تخلیه می شود، سینه های دشمنان زخمی می شود.
(تیرها) به سرعت (سپر را پاره می کردند).
سپرهای بریده شده صدای تق تق تولید می کنند و زره ها در حال پاره شدن هستند.
نراج استانزا
سورج با تیری در دست با دیدن دشمن بزرگ دیرگه کای دوید.
سورج تیر خود را در دست گرفت به سوی دشمن دیراقکایا دوید و با خشم فراوان جنگی هولناک را آغاز کرد.
چه بسیار غول ها فرار کردند و به ایندرا پوری رفتند.
بسیاری از مردم به پناهگاه خدایان دویدند و سوراج که شب را به پایان میرساند، جنگجویان زیادی را فتح کرد.
رزمندگان نیزه های خود را در مقابل آنها شلیک می کردند.
جنگجویان خنجرها را میکوبند، آنها را محکم گرفته و رو در روی هم میآیند و جنگجویان شجاع همدیگر را به چالش میکشند و مانند شیرها غرش میکنند.
دو اندام آنهایی که اندام قوی داشتند (ابهنگ) در حال شکستن بود و در میدان جنگ می پرید و می افتاد.
اندام های محکم، پس از تاب خوردن مداوم، به زمین می افتند و مبارزان شجاع و زیبا که بی باکانه با دیگران روبرو می شوند، درگیر می شوند.
ARDH NARAAJ STANZA
آهنگ های جدید در حال پخش بود
با گوش دادن به طنین شیپورها، ابرها احساس خجالت می کنند.
زنگ های کوچک شروع به نواختن کردند،
شیپورهای بسته شده طنین انداخته اند و صدای خود را به صدا درآورده اند، رزمندگان رعد می زنند.21.
(جنگجویان) در جنگ سقوط می کردند
با مبارزه وحشیانه، خدایان و پادشاهانشان در حال حرکت هستند (اینجا و آنجا).
سوار هواپیما می شدند و خودنمایی می کردند.
آنها در کوه روی وسایل نقلیه هوایی پرسه می زنند و قلب خدایان و شیاطین هر دو حسادت می کنند.
BELI BINDRAM STANZA
طبل ده ده می نواخت
صدای تبور خون آشام ها و فریادهای یوگینی ها شنیده می شود.
نیزه های پر زرق و برق می درخشیدند
خنجرها می درخشند و می درخشند و فیل ها و اسب ها در میدان جنگ می پرند.23.
طبل ها می کوبیدند،
طنین طبل به گوش می رسد و درخشش شمشیرها می درخشد.
رودرا در حالی که نان (سر) خود را باز کرده بود در آنجا می رقصید.
رودرا نیز در آنجا با موهای گشاد مات شده خود در حال رقصیدن است و جنگی وحشتناک در آنجا در جریان است.24.
توتاک استانزا
اسب های رزمندگان در میدان می پریدند.
اسبهای برندهی جنگجویان در جنگ میپرند و شمشیر در دستانشان مانند برق آسا در ابرها میدرخشد.
از طریق سینه شجاعان (قهرمانان) ران،
تیرها در کمر رزمندگان نفوذ کرده و خون یک تنه را بیرون می آورند.25.
پرچم ها به اهتزاز درآمد و شوالیه ها رژه رفتند،
پرچمها به اهتزاز در میآیند و جنگجویان شجاع ترسیدهاند، با دیدن درخشش تیرها و شمشیرها، رعد و برق در ابرهای تاریک نیز احساس خجالت میکنند.
تیرها و شمشیرها در جنگ می درخشیدند،