(او) کالاهای دزدیده شده را اداره نمی کند،
زیرا او نمی تواند دست خود را برای گرفتن وسایل دیگران دراز کند.(34)
«(او) نمیخواهد تأثیرات دیگران را لمس کند،
او به رعیت خود اذیت نمیشود و فقرا زیر پا نمیروند.(35)
او نه با زن دیگران رفتار نادرست می کند،
«و به استقلال رعیت خود تعدی نمی کند.(36)
او با گرفتن رشوه دست های خود را آلوده نمی کند.
بلکه آنها را برمی انگیزد تا دشمنان پادشاه را خاک کنند.(37)
در جنگل او به دشمن فرصت نمی دهد،
با پرتاب تیر و شمشیر زدن (38)
در حین عمل او به اسبها اجازه استراحت نمی دهد.
و دشمن را به داخل کشور راه نمی دهد.(39)
«کسی که وجود دارد بدون دست، بی عیب است،
زیرا او نمیتواند در اعمال ناپسند افراط نکند.(40)
«کسی که از زبان خود استفاده نمی کند (منفی)
آن بی زبانی در جهان شهرت پیدا می کند.(41)
«کسی که به سخنان گزنده گوش نمی دهد،
او مانند كور لال است (42)
«کسی که به هیچ بدنی فکر بدی نمیکند، حتی در مصیبت،
«(او) به اندازه پادشاه شما شایسته است (43)
"کسی که در برابر هیچ بدنی نمی پذیرد،
او بدون نفس است و نیکو سرشت (44)
جز خدا که از هیچ بدنی نمی ترسد.
او دشمن را زیر پا می گذارد و او را در خاک از بین می برد.(45)
او در طول نبرد هوشیار می ماند،
و از دست و پا برای پرتاب تیر و تفنگ استفاده می کند (46)
برای اجرای عدالت، او همیشه شیرهای خود را به کمر بسته است.
و در جمع حلیمان فروتن است (47)
او هیچ تردیدی را در طول جنگ به تصویر نمیکشد.
او در هنگام رویارویی با دشمنان غول پیکر نمی ترسد.(48)
«اگر چنین آدم بیهیری وجود داشته است،
«کسی که برای جنگ آماده میشود اهلی باقی میماند، (49)
و عملیات او مورد تایید مردم است،
«او به عنوان پادشاه ناجی مورد احترام است.» (50)
به این ترتیب با وزیر فرزانه صحبت کرده بود.
چه کسی آن قدر دانا بود که به این پندها تن داد.(51)
(وزیر:) «کسی را اختیار کنید که حکمت را آشکار کند.
با تصرف تخت و تاج بر زمین فرمانروایی کند.(52)
به او تاج و تخت و قدرت فرمانروایی عطا کن،
مشروط بر اینکه توانایی تشخیص عموم را داشته باشد.» (53)
هر چهار پسر از شنیدن این همه شگفت زده شدند.
حالا چه کسی توپ را انتخاب می کند؟ تدبر کردند.(54)
یکی که هوشش از او حمایت می کند،
و آرزوهایشان برآورده می شود (55)
ای ساکی! من سبز رنگ هستم (به معنی هرینم).
هدیه یک فنجان (شراب) که در زمان جنگ برای من مفید خواهد بود. 56.
(شاعر می گوید): «آه! ساکی، جام پر از چشمان نشاط آور را برای من بیاور،
که نشاط جوانی را به صد سالگی باز می گرداند.(57)