خادمان در آنجا ماندند (یعنی غرق شدند) همراه با همسرانشان.
صد و شصت فاحشه را با خود بردند. 24.
دوگانه:
لباسها پس از خیس شدن به آب ده و ده منی و سالورها شش و شش منی شد.
همه روسپی ها غرق شدند، هیچ کس نتوانست آنها را بیرون بکشد. 25.
بیست و چهار:
سپس ملکه نزد شاه رفت
و شروع به توضیح دادن به طرق مختلف کرد.
ای شوهر دیو! نگران هیچی نباش
با این ملکه ها کنار بیایید. 26.
(من تو را) فاحشه های دیگر.
بازی با آنها.
که خالق شما را نگه داشته است
(آنگاه) زیبایی ها هزاران هزار دیگر خواهند بود. 27.
دوگانه:
پادشاه احمق ساکت ماند و نتوانست شخصیت را در نظر بگیرد.
رانی در طول روز عرصه صد و شصت فاحشه درست کرد. 28.
در اینجا فصل 168 مانتری بوپ سامواد از تریا چاریترا از سری چاریتروپاخیان به پایان می رسد، همه چیز فرخنده است. 168.3336. ادامه می یابد
بیست و چهار:
یک اهیران (گوجاری) در کشور براج زندگی می کرد.
همه به او می گفتند شاه پری.
اندامش خیلی زیبا بود
دیدن که ماه قبلاً شرمنده بود. 1.
در آنجا اهری به نام رنگی رام زندگی می کرد.
آن زن به او وسواس داشت.
وقتی فکر می کرد شوهرش خواب است
پس با او (آهیر) محبت می کرد. 2.
یک روز شوهرش خواب بود
و با انجام زیاد کارما از شر درد خلاص شد.
رنگی رام هم اومد اونجا
اما فرصتی پیدا نکرد و به خانه برگشت. 3.
زن بیدار بود، (او) دید
و به میترا چشمکی زد.
قبلاً خاری از نی بوده است
و آن را نزدیک تختش نگه داشت. 4.
(او) بدن پریا را در آغوش گرفت
و لگنش را روی زمین گذاشت.
مطابق میل ذهن لذت می برد.
شوهر احمق ('nah') تشخیص نداد.
قاطعانه:
(او) با نیشگون گرفتن او زیاده روی کرد
و لبهایش را بوسید و دوستش را روانه کرد.
شوهر احمق خوابید و چیزی را تشخیص نداد.
با ایستادن روی خاری چه کار کرد. 6.
دوگانه:
سینه (او) به شوهرش چسبیده بود و (لگن او) را به بازی با دوست برگرداند.